تابستان، باید رها شوم!!! میان ملودی خُنک دستانت، و حواس گونه های آفتاب سوخته ام آب تنی کنند در رود چشمانت!! می اَرزد برای فرار از تیغ خورشید به ییلاق آغوشت تبعید شوم چند قطره از عمرم را ....
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.