این حرف ها حرف دل یک یا کریم است
این حرف ها حرف دل یک یا کریم است
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
از مشکلات اقتصادی بیم مان نیست
تا ذکر لب ها لا اله الّا کریم است
هرکس پی رزقش به هر در میزند لیک
روزی ما از روز اول با کریم است
آن که خدا ما را گدای او نوشته
یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است
امشب شب تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بود آقا کریم است
آن کس که رزق عشق من را مینویسد
بر سینه ام نام حسن را مینویسد
چشم انتظار این سحر چشم سحر ها
در جستجوی این قمر چشم قمرها
کوه نمک آمد بگو هرجا که رفتی
شیرین تر از قند است اینگونه خبرها
مولا پدر شد مصطفی صاحب پسر شد
پس خوش به حال این پسر با این پدر ها
کوری چشم شور آن بیوه زنی که
میترسد از فردای سبز این پسرها
باید عقیقه کرد باید حرز انداخت
باید بپوشانی رخش را از نظرها
مولای ما اسپند میسوزاند امشب
زهرا برایش چار قل میخواند امشب
آن حضرتی که عالمی در محضرش بود
از کودکی عیسا مرید منبرش بود
زهرا از او نوبر نمود آیات حق را
پیغمبری کوچک برای مادرش بود
ادامه پیش جذامی ها به رحمت می نشست و
هم سفره با هر مستمند کشورش بود
هر روز میلرزید اگر بین وضویش
از ترس قبر و خوف روز محشرش بود
با اینکه رفته حج پیاده بیست باری
گوید چه گویم پیش حق از شرمساری
فرمایشاتت چون چراغ بین راه است
در پای درست هرکه ننشیند تباه است
فرموده ای که دستگیری ار فقیران
محبوب تر از اعتکاف چند ماه است
فرموده ای که غفلت از یاد خداوند
از ریشه های اصلی نخل گناه است
فرموده ای هرکس که حسن خلق دارد
چون روزه دار دائم الذکر و صلاح است
هرکس که با نامحرمی خلوت نماید
مثل کسی باشد که پیش پرتگاه است
امشب به نام یاکریم العفو گوئیم
با یاعلی و یاعظیم العفو گوئیم
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
از مشکلات اقتصادی بیم مان نیست
تا ذکر لب ها لا اله الّا کریم است
هرکس پی رزقش به هر در میزند لیک
روزی ما از روز اول با کریم است
آن که خدا ما را گدای او نوشته
یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است
امشب شب تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بود آقا کریم است
آن کس که رزق عشق من را مینویسد
بر سینه ام نام حسن را مینویسد
چشم انتظار این سحر چشم سحر ها
در جستجوی این قمر چشم قمرها
کوه نمک آمد بگو هرجا که رفتی
شیرین تر از قند است اینگونه خبرها
مولا پدر شد مصطفی صاحب پسر شد
پس خوش به حال این پسر با این پدر ها
کوری چشم شور آن بیوه زنی که
میترسد از فردای سبز این پسرها
باید عقیقه کرد باید حرز انداخت
باید بپوشانی رخش را از نظرها
مولای ما اسپند میسوزاند امشب
زهرا برایش چار قل میخواند امشب
آن حضرتی که عالمی در محضرش بود
از کودکی عیسا مرید منبرش بود
زهرا از او نوبر نمود آیات حق را
پیغمبری کوچک برای مادرش بود
ادامه پیش جذامی ها به رحمت می نشست و
هم سفره با هر مستمند کشورش بود
هر روز میلرزید اگر بین وضویش
از ترس قبر و خوف روز محشرش بود
با اینکه رفته حج پیاده بیست باری
گوید چه گویم پیش حق از شرمساری
فرمایشاتت چون چراغ بین راه است
در پای درست هرکه ننشیند تباه است
فرموده ای که دستگیری ار فقیران
محبوب تر از اعتکاف چند ماه است
فرموده ای که غفلت از یاد خداوند
از ریشه های اصلی نخل گناه است
فرموده ای هرکس که حسن خلق دارد
چون روزه دار دائم الذکر و صلاح است
هرکس که با نامحرمی خلوت نماید
مثل کسی باشد که پیش پرتگاه است
امشب به نام یاکریم العفو گوئیم
با یاعلی و یاعظیم العفو گوئیم
۱.۱k
۰۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.