شهریور عاشق انار بود اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد

شهریور عاشق انار بود اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد، آخر انار شاهزاده ی باغ بود تاج انار کجا و شهریور کجا !
انار اما فهمیده بود، میخواست بگوید او هم عاشق شهریور است اما هر بار تا می رسید فرصت شهریور تمام میشد .. نه شهریور به انار میرسید و نه انار میتوانست شهریور را ببیند .. دانه های دلش خون شد و ترک برداشت ...
سالهاست انار سرخ است، سرخ از داغی و تندی عشق ...
و قرن هاست شهریور بوی پائیز می دهد ...


#مـــن#فرزند_شهریورم
دیدگاه ها (۶)

جیره شهـــریــورم دارد به اتمام میرسد ... #مـــن#فرزند_شهر...

دلم از نام خـــ🍂 ـــزان میترسد زانکه من زاده تابســـ🍃 ـــتان...

مدت ها پیش وقتی رسیدم به این دنیا شب بود و همه جا ساکت ... خ...

فصل را نگه دار .. تقویمت را ورق نزن . من انگور شهــــریـورم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط