رژ لب قرمزم را آزادانه میکشم روی لب هایم

رژ لب قرمزم را آزادانه میکشم روی لب هایم،
با دامن_کوتاه گل دارم، میروم بالای چهار پایه پرده را در بیاورم،
رنگ های جیغ میپوشم و در پاساژها با صدای بلند میخندم،
از ناخن های کشیده ام مواظبت میکنم و محال است بگذارم رنگشان تکراری شود،
میگویند "دلش خوش است.."
میگویند "میخواهد عشوه_گری کند.."
همینطور میگویند و قضاوت میکنند،ولی نمی دانند،
تمام این کار ها برای این است که "او" غیرتی شود برگردد،
که از روی گردنش ببینم خونِ عصبانیت می دود در رگ هایش..
که متقاعدم کند صدای خنده های بلندم فقط برای خودش است،
که محکومم کند بنشینم و بگذارم عوض کردن پرده جلوی چشم های همسایه ی هیز به عهده ی خودش باشد،
می دانی..؟
ما زن ها گاهی دوست داریم حتی برای رنگ لبمان اجازه بگیریم از کسی،
تا حس کنیم که خب لابد مهمیم برای کسی...


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
#𝑺𝒉𝒐𝒈𝒉𝒆𝑵𝒂𝒇𝒂𝒔
دیدگاه ها (۰)

با همین لبخند شیرینی که درمانِ من استبر سر دل‌های بسیاری بلا...

دلم آغوشِ تو را ميخواهد ؛نه لحظه،نه دقيقه اى،نه يك ساعتى،شب ...

تو اگر در مرز آغوشم بمانی اگر قول دهی تنم وطنت باشداگر سرباز...

خبرت‌هست‌که‌ماراشده‌ای‌خواب‌و‌خیال؟!#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉❦#...

﴿ برده ﴾۱۶. part بازم یه شب دیگه گذشت اگه با دورغ بود یا نق...

╭────────╮ ‌ ‌ ‌ 𝐚 𝐬𝐢𝐩 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮 ‌ ╰────────╯جـ...

( گناهکار ) ۸۴ part جیمین کلافه چشم هایش را چرخواند و در نها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط