در باغ از بهار نشانی به جا نماند

در باغ از بهار نشانی به جا نماند
پاییز برگ خستگی اش را که می تکاند
پرسیدم از درخت بهارت به یاد هست؟
او قطره قطره نم نم باران به جان نشاند
فهمیدم این رطوبت پاییز گریه است
از یاد آن بهار که رفت و دگر نماند
سال دگر که باز بهار امد آن بهار
مثل بهار قبل نه بود و نه نغمه خواند
از بس که گریه کرده ام از یاد آن بهار
امسال خاک غنچه یادآوری فشاند
آن نو بهار رفته نشان جوانی است
این نوبهار آمده عمرم به سر رساند
م.ن.راهی

#بهار
#میم_نون_راهی
#م_ن_راهی
دیدگاه ها (۲)

دختر ایران بخنداز: استاد دکتر مسعود نوروزی راهیدختر ایران!بخ...

سهمت از این دنیا چه اندک بودم.ن.راهی#م_ن_راهی

کی به رنج زندگی بی عشق عادت می کنممن چگونه بی وجود عشق طاقت ...

از عشق بی نصیبند از سوز دل جدایانسرمایه ایست سوز دل های بی ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط