کی به رنج زندگی بی عشق عادت می کنم

کی به رنج زندگی بی عشق عادت می کنم
من چگونه بی وجود عشق طاقت می کنم
بوده ام سیمرغ اوج قله قاف جهان
کی به این دیوارهای بسته عادت می کنم
لابه لای این همه دیوار تنها مانده ام
آسمان تنها تو را دارم نگاهت می کنم
آسمان رفتم به هر شهری تو با من آمدی
من جهان را زیر چشمانت سیاحت می کنم
ات رفیقم با یکی مثل تو خوب ای آسمان
کی به هر ازآسمان کمتر قناعت می کنم
م.ن.راهی

#میم_نون_راهی
#م_ن_راهی
دیدگاه ها (۱)

در باغ از بهار نشانی به جا نماندپاییز برگ خستگی اش را که می ...

دختر ایران بخنداز: استاد دکتر مسعود نوروزی راهیدختر ایران!بخ...

از عشق بی نصیبند از سوز دل جدایانسرمایه ایست سوز دل های بی ن...

هر ملتی پرچمی دارد اما آن پرچم فقط یک تکه پارچه است و زمانی ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط