وقتی بدون اجازه رفتی بار
وقتی بدون اجازه رفتی بار
تک پارتی جیهوپ
ات تا خواست حرف بزنه یونا قطع کرد : NA
ات ویو
ساعت 3 بود رفتم رفتم دوش بگیرم امدم بیرون ساعت 3 و نیم بود لباس پوشیدم یکم باز بود با یه شلوار کارگو ( عکسش رو میزارم) یکم ارایش کردم یه رژ کم رنگ زدم ساعت 3 و 45 بود یکم رفتم تو گوشیم دیدم یونا زنگ میزنه رفتم پایین ( مگه قرار نبود ساعت 4و نیم برسه ها؟ 🤔)
پایان ات ویو
ات ویو
رسیدیم بار خیلی مست نکرده بودیم یهو یه پسره اومد سمتم شبیه جیهوپ بود یهو دستمو کشید
پایان ات ویو
جیهوپ ویو
کارم تو بار تموم شده بود داشتم به سمت در ورودی میرفتم که یهو ات رو دیدم
پایان جیهوپ ویو
جیهوپ : ات گم شو تو ماشین سریع ( داد و عصبی )
ات : ( همه چیز رو گفت )
جیهوپ : چرا از اول نگفتی ساینشاینم
ات : خودت نزاشتی زر بزنم
ات و جیهوپ : ( خنده )
na:
ات و جیهوپ تا اخر عمر با خوبی و خشی زندگی کردن
ریدم؟؟؟
تک پارتی جیهوپ
ات تا خواست حرف بزنه یونا قطع کرد : NA
ات ویو
ساعت 3 بود رفتم رفتم دوش بگیرم امدم بیرون ساعت 3 و نیم بود لباس پوشیدم یکم باز بود با یه شلوار کارگو ( عکسش رو میزارم) یکم ارایش کردم یه رژ کم رنگ زدم ساعت 3 و 45 بود یکم رفتم تو گوشیم دیدم یونا زنگ میزنه رفتم پایین ( مگه قرار نبود ساعت 4و نیم برسه ها؟ 🤔)
پایان ات ویو
ات ویو
رسیدیم بار خیلی مست نکرده بودیم یهو یه پسره اومد سمتم شبیه جیهوپ بود یهو دستمو کشید
پایان ات ویو
جیهوپ ویو
کارم تو بار تموم شده بود داشتم به سمت در ورودی میرفتم که یهو ات رو دیدم
پایان جیهوپ ویو
جیهوپ : ات گم شو تو ماشین سریع ( داد و عصبی )
ات : ( همه چیز رو گفت )
جیهوپ : چرا از اول نگفتی ساینشاینم
ات : خودت نزاشتی زر بزنم
ات و جیهوپ : ( خنده )
na:
ات و جیهوپ تا اخر عمر با خوبی و خشی زندگی کردن
ریدم؟؟؟
۳.۱k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.