پارت ۶
پارت ۶
ارباب من
ا.ت ویو هوففففففففف چه زندگی فاکی دارم ☆اوکی من رفتم ،اتاق کجاست
+بالا راهروی سمت چپ اتاقی که درش سبزه
☆باش بای بای
رفتم بالا چه اتاق کوچیکی بود رفتم لباس رو برداشتم و پوشیدم رفتم پایین و رفتم پیش اجوما گفتم چیکار کنم
+اول بزار معرفیت کنم بعد
☆اوهوم باشه
(هیچی دیگه اجوما همه رو صدا کرد و معرفیش کرد و گفت که بره ظرفارو بشوره)
ا.ت ویو
منو یه دختری که اسمش یونا بود باید ظرفارو میشستیم
پرش زمانی به ظرف شستن این دو خانوم😂
یونا♡
☆میگم اسمت چیه
♡یونا ،تو اسمت چیه
☆اسمه قشگی داری منم ا.ت هستم
♡میگم چند سالته
☆من ۱۶سالمه
♡عععع چه تفاهمی من ۱۶ سالمه
☆ع چه خوب، میگم تو چند ساله اینجایی؟
♡من ۴ سال وقتی بچه بودم مامان بابام به ارباب بدهکار بودن بعد مردن و ارباب من رو گرفت و خدمتکارش کرد
☆متاسفم
♡برای چی؟
☆بخاطر پدر و مادرت
♡نه من از اونا نفرت دارم و خوشحالم مه مردن
☆حالا اینارو بیخیال باهام دوست میشی
♡حتما
پرش زمانی به تموم شدن ظرف ها
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه گرفتن کپیدن
که صبح ا.ت چیزی که با دیدش خیلی شوکه شد......
پایان پارت ۶
شرایط
10لایک
ارباب من
ا.ت ویو هوففففففففف چه زندگی فاکی دارم ☆اوکی من رفتم ،اتاق کجاست
+بالا راهروی سمت چپ اتاقی که درش سبزه
☆باش بای بای
رفتم بالا چه اتاق کوچیکی بود رفتم لباس رو برداشتم و پوشیدم رفتم پایین و رفتم پیش اجوما گفتم چیکار کنم
+اول بزار معرفیت کنم بعد
☆اوهوم باشه
(هیچی دیگه اجوما همه رو صدا کرد و معرفیش کرد و گفت که بره ظرفارو بشوره)
ا.ت ویو
منو یه دختری که اسمش یونا بود باید ظرفارو میشستیم
پرش زمانی به ظرف شستن این دو خانوم😂
یونا♡
☆میگم اسمت چیه
♡یونا ،تو اسمت چیه
☆اسمه قشگی داری منم ا.ت هستم
♡میگم چند سالته
☆من ۱۶سالمه
♡عععع چه تفاهمی من ۱۶ سالمه
☆ع چه خوب، میگم تو چند ساله اینجایی؟
♡من ۴ سال وقتی بچه بودم مامان بابام به ارباب بدهکار بودن بعد مردن و ارباب من رو گرفت و خدمتکارش کرد
☆متاسفم
♡برای چی؟
☆بخاطر پدر و مادرت
♡نه من از اونا نفرت دارم و خوشحالم مه مردن
☆حالا اینارو بیخیال باهام دوست میشی
♡حتما
پرش زمانی به تموم شدن ظرف ها
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه گرفتن کپیدن
که صبح ا.ت چیزی که با دیدش خیلی شوکه شد......
پایان پارت ۶
شرایط
10لایک
۳.۶k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.