ویو تهیونگ
ویو تهیونگ
که بالاخره تصمیم گرفتم که یکی از پرستارا رو نگه داشتم و گفتم
+ اینجا چه خبره ؟ چرا میرای من هموز تو اون اتاق عمل ف*کی هست ؟
( برای کسایی که پارت قبل رو نخوندن علامت پرستار ها و دکتر ها £ اینه )
£ قربان ... معلوم نیست چی میشه .. یکم دیگه صبر کنید ... ( رفت )
+ ک.کوک ی.یعنی چی ؟
چه بلایی سر میرای من میاد ؟ هااا ؟
@ ته ته ! منم نمی دونم ... ولی اون دختر قویی هست .... اون می تونه ( زیر لب ) = البته مطمئنم
$ امم .. تهیونگ شی ( لوس )
اون دختر .. دیگه معلوم نیست .. زنده باشه یا نه .... ولش کن .. الکی اوقات خودتو تلخ نکن بخواطرش
( تهیونگ یه سیلی به جسیکا زد )
+ تو حتی نتونستی مهربونیش رو که حتی شوگا هم متوجش شده بود رو ببینی ... من عاشقشم .. پس برو و حرف های الکی نزن ...... ( جسیکا رفت )
دکتر ها و پرستار ها با با سر های پایین اومدن و گفتن ...............
~ خماری ~
که بالاخره تصمیم گرفتم که یکی از پرستارا رو نگه داشتم و گفتم
+ اینجا چه خبره ؟ چرا میرای من هموز تو اون اتاق عمل ف*کی هست ؟
( برای کسایی که پارت قبل رو نخوندن علامت پرستار ها و دکتر ها £ اینه )
£ قربان ... معلوم نیست چی میشه .. یکم دیگه صبر کنید ... ( رفت )
+ ک.کوک ی.یعنی چی ؟
چه بلایی سر میرای من میاد ؟ هااا ؟
@ ته ته ! منم نمی دونم ... ولی اون دختر قویی هست .... اون می تونه ( زیر لب ) = البته مطمئنم
$ امم .. تهیونگ شی ( لوس )
اون دختر .. دیگه معلوم نیست .. زنده باشه یا نه .... ولش کن .. الکی اوقات خودتو تلخ نکن بخواطرش
( تهیونگ یه سیلی به جسیکا زد )
+ تو حتی نتونستی مهربونیش رو که حتی شوگا هم متوجش شده بود رو ببینی ... من عاشقشم .. پس برو و حرف های الکی نزن ...... ( جسیکا رفت )
دکتر ها و پرستار ها با با سر های پایین اومدن و گفتن ...............
~ خماری ~
۴.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.