عشق مجدد پارت 12
صبح شده بود رزی پاشد و راه افتاد سمت بیرون
رفت بیرون و وسایل خرید دیگه نزدیکای شب بود
اقای سان به رزی زنگ زد
الو رزی
سلام اقا
بیام دنبالت بریم
باشه اقا
اقای سان اومد دنبال رزی
یه ربع طول کشید تا برسه
سلام رزی
سلام اقا
بیا تو
ب ب باشه
رزی رفت نشست تو و باهم راه افتادن به سمت مهمونی یا همون پارتی شبانه
بریم تو
رفتن تو اونجا کلی ادم بودن و اهنگای باحال پخش میکردن
اقای سان یه انگشتر نقره بهش نشون داد و گفت این برای تو
م م مرسی اقا
خواهش میکنم
خب خب زوج های خوبمون قراره یه مسابقه بزاریم
سان و رزی به هم نگاه کردن
این مسابقه اینطوریه که زوج ها باید تانگو برقصن روی یه کاغذ و هر مرحله کاغذ کوچیک تر میشه
و و ولی اقا
عب نداره رزی میریم چیزی نیست
ب ب باشه
رفتن روی یه کاغذ
اهنگ پخش شد
رقصیدن..........
بعد یه ربع
خب حالا دوباره کاغذو تا بزنید
#بعد_چالش
خب رزی امیدوارم خوش گذشته باشه بهت
مرسی ا ا اقا
سان زانو زد و بهش گفت دوستت دارم........
رفت بیرون و وسایل خرید دیگه نزدیکای شب بود
اقای سان به رزی زنگ زد
الو رزی
سلام اقا
بیام دنبالت بریم
باشه اقا
اقای سان اومد دنبال رزی
یه ربع طول کشید تا برسه
سلام رزی
سلام اقا
بیا تو
ب ب باشه
رزی رفت نشست تو و باهم راه افتادن به سمت مهمونی یا همون پارتی شبانه
بریم تو
رفتن تو اونجا کلی ادم بودن و اهنگای باحال پخش میکردن
اقای سان یه انگشتر نقره بهش نشون داد و گفت این برای تو
م م مرسی اقا
خواهش میکنم
خب خب زوج های خوبمون قراره یه مسابقه بزاریم
سان و رزی به هم نگاه کردن
این مسابقه اینطوریه که زوج ها باید تانگو برقصن روی یه کاغذ و هر مرحله کاغذ کوچیک تر میشه
و و ولی اقا
عب نداره رزی میریم چیزی نیست
ب ب باشه
رفتن روی یه کاغذ
اهنگ پخش شد
رقصیدن..........
بعد یه ربع
خب حالا دوباره کاغذو تا بزنید
#بعد_چالش
خب رزی امیدوارم خوش گذشته باشه بهت
مرسی ا ا اقا
سان زانو زد و بهش گفت دوستت دارم........
- ۲۸.۱k
- ۰۵ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط