Since when did love lead to murder?
Since when did love lead to murder?
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
پس چرا اینجوری نگاه میکنه
_چجوری؟
بیخیال
وقتی تقریبا رسیده بودن دیر وقت شب و موقع خواب بود
ج: قرار نبود انقدر دیر بشه ......خونت کجاست؟
از همینجا خودم میرم
ا/ت وارد خونه شد مامانش چون دیشب زیاد بهش فشار آورده بود چیزی نگفت. ا/ت زانوش رو خم کرده بود تا زیر دامنش قایم بشه و لنگ لنگ کنان رفت تو اتاقش
¿¿¿¿¿¿
باید به یه عالمه مشتری میرسیدن ولی همش چشمام بسته میشد
دیشب خوب نخوابیدی؟
_نه اصلا
برو خونه من امروز به همه چی رسیدگی میکنم
_نه نمیشه
برو بهر حال تقصیر من بود. گم شدیم تو زخمی شدی دیر رسیدیم و نتونستی بخوابی
_خب تو هم دیر رسیدی
من عادت دارم
_مطمئنی؟
آره برو
_خیلی ممنوننن
ا/ت پیش بندشو باز کرد و کیفشو برداشت. رفت سمت در تا میخواست بره بیرون صدای شکستن اومد. برگشت و دید لیوان شکسته و تهیونگ داره خورده هاشو بر میداره
_صبر کن دست نزن
همون لحظه ته دستش برید
_وای گفتم دست نزن
کیفشو باز کرد ازش چسب زخم در آورد و رفت جلو
_خداروشکر با خودم چسب زخم دارم
انگشت تهیونگو و گرفت و دوتا چسب زخم بهش زد
_همینجا بشین به چیزی دست نزن
و بعد جارو رو برداشت
_آخه چرا وقتی جارو هست با دست جمع میکنی؟
واقعا الان برای انگشت من نگرانی؟
_آره خب انگشتت مهمه
تهیونگ یه لحظه حس مهم بودن کرد
خب برو دیگه خودم میتونم
_عمرا. کار اشتباهی کردم میخواستم برم تو هنوز تازه کاری
_تو برو
فقط انگشتم زخم شده تو بیشتر از خودم نگرانی
_باشه پس امروز ظرفا رو من میشورم
ببین کارت اشتباهه تو همیشه اول باید به فکر خودت باشی
_ طرز فکر تو اشتباهه
تهیونگ اون لحظه با ا/ت احساس صمیمیت کرد و خنده ش گرفت
_هی لبخندت خیلی خوشگله بیشتر بخند
تو منو بخندون منم میخندم
_چجوری مثلا
نمیدونم
_این الان یعنی چی ...یهویی باهام صمیمی شد؟
.
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
پس چرا اینجوری نگاه میکنه
_چجوری؟
بیخیال
وقتی تقریبا رسیده بودن دیر وقت شب و موقع خواب بود
ج: قرار نبود انقدر دیر بشه ......خونت کجاست؟
از همینجا خودم میرم
ا/ت وارد خونه شد مامانش چون دیشب زیاد بهش فشار آورده بود چیزی نگفت. ا/ت زانوش رو خم کرده بود تا زیر دامنش قایم بشه و لنگ لنگ کنان رفت تو اتاقش
¿¿¿¿¿¿
باید به یه عالمه مشتری میرسیدن ولی همش چشمام بسته میشد
دیشب خوب نخوابیدی؟
_نه اصلا
برو خونه من امروز به همه چی رسیدگی میکنم
_نه نمیشه
برو بهر حال تقصیر من بود. گم شدیم تو زخمی شدی دیر رسیدیم و نتونستی بخوابی
_خب تو هم دیر رسیدی
من عادت دارم
_مطمئنی؟
آره برو
_خیلی ممنوننن
ا/ت پیش بندشو باز کرد و کیفشو برداشت. رفت سمت در تا میخواست بره بیرون صدای شکستن اومد. برگشت و دید لیوان شکسته و تهیونگ داره خورده هاشو بر میداره
_صبر کن دست نزن
همون لحظه ته دستش برید
_وای گفتم دست نزن
کیفشو باز کرد ازش چسب زخم در آورد و رفت جلو
_خداروشکر با خودم چسب زخم دارم
انگشت تهیونگو و گرفت و دوتا چسب زخم بهش زد
_همینجا بشین به چیزی دست نزن
و بعد جارو رو برداشت
_آخه چرا وقتی جارو هست با دست جمع میکنی؟
واقعا الان برای انگشت من نگرانی؟
_آره خب انگشتت مهمه
تهیونگ یه لحظه حس مهم بودن کرد
خب برو دیگه خودم میتونم
_عمرا. کار اشتباهی کردم میخواستم برم تو هنوز تازه کاری
_تو برو
فقط انگشتم زخم شده تو بیشتر از خودم نگرانی
_باشه پس امروز ظرفا رو من میشورم
ببین کارت اشتباهه تو همیشه اول باید به فکر خودت باشی
_ طرز فکر تو اشتباهه
تهیونگ اون لحظه با ا/ت احساس صمیمیت کرد و خنده ش گرفت
_هی لبخندت خیلی خوشگله بیشتر بخند
تو منو بخندون منم میخندم
_چجوری مثلا
نمیدونم
_این الان یعنی چی ...یهویی باهام صمیمی شد؟
.
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۱۴.۶k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.