مشکل از اونجایی شروع شد که تا یکی بهمون بد کرد تا دیدیم

مشکل از اونجایی شروع شد که تا یکی بهمون بد کرد، تا دیدیم یکم قیافشو کج کرده و وقتی مارو میبینه اخم میکنه و قر و غمزه میاد، بدون اینکه بدونیم چی شده و دلیلش چیه، بجای اینکه بریم تو روش بگیم «هی فلانی؛ چت شده؟ چیکار کردم که وقتی منو میبینی راهتو کج‌ میکنی و ادا میای؟ از من دلخوری؟»، شروع کردیم به اینکه یه لشگر جمع کنیم و هرجا فرصتش پیش اومد، از کوچیکترین حرفامون تا بزرگترینش، یه‌جوری ربطش بدیم به اون آدم و خلاصه یه تیر خلاصی با حرفامون، مستقیم و غیرمستقیم بندازیم سمتش و بگیم اگه تو بلدی بزنی، من بلدم تیکه پاره کنم. اگه تو بلدی بُکشی، من بلدم خاک کنم؛
حواسمون نبود این دنیا رو سر و تهشو بزنی، رفتنه عاقبتش.
نفهمیدیم نسل قبلی دونه دونه رفتن و فکر کردن اگه نباشن دنیا لنگ میمونه بدون اونا؛ ولی نه تنها لنگ نموند، بهتر چرخید.
همشون رفتن، با دردی که موند‌ تو دلشون، با شام مهتابی که تو تاریکی گریه کردن، زار زدن، به دنیا گلایه کردن، به سادگیشون خندیدن، سرزنش کردن خودشونو، همه رفتن و این دنیا موند و دلی که شکسته شد.
دلی که شکسته شد و هیچوقت حل نشد که چرا شکستنش.
رفتن و روسیاهیِ دلِ شکسته، موند واسه اونایی که هیچوقت جراتِ اینکه برن بپرسن «فلانی چیشده؟» تو وجودشون نقش نبسته بود...
دیدگاه ها (۱۶)

تا عاقلان راهی برای شادی پیدا کنندما دیوانگان هزار بار خندید...

‌برایِ تعهد داشتن حتماً نباید اسمش را قسمت توضیحاتِ صفحه این...

تو زندگی یه سری درد و ابتلا‌ هست که استخوان شکنه، استخوان سو...

نفرت انگیز ترینِ انسان ها آن ها اندکه به واقعی ترین شکل ممکن...

rosalin 🪼˚₊‧꒰ა ☆ ໒꒱ ‧₊˚ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌ ‌  ‌بلاخره آخر هفته شد...

بَـرگَـرد بـِـه خونـِـهدوپآرتی VP.2_________________________...

یه وقتا انقدر کسی رو عمیق دوست داری که خودتو تو تلاش برای نگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط