صادق داروبرد
چه زود رفت و چه دیر گفتیم
از اون دلی که دریا بود
هنوز اون دل دریایی
پر از آواز درنا بود
چه زیبا بود چه کم گفتیم
خدایا غفلت ما بود
هنوز گهواره خورشید
پر از نوزاد فردا بود
نمی رنجید مثه گلبرگ
اگرچه گل تر از گل بود
شب آوار دلتنگی
هنوز پل تحمل بود
چه زود رفت و چه دیر گفتیم
از اون یاری که تنها بود
فروتنی که سالار شب ترانه ما بود
چراغ چشم شاعرها
کجاست اون شمع روشن کو؟
طلوع سبز حرف تو
دل شبزده من کو؟
کجاست اون توتک محزون
که همسوز غزل ها بود
صدای گریه ابری
که مرهم دل ما بود
چه زیبا بود چه زیبا بود
از اون دلی که دریا بود
هنوز اون دل دریایی
پر از آواز درنا بود
چه زیبا بود چه کم گفتیم
خدایا غفلت ما بود
هنوز گهواره خورشید
پر از نوزاد فردا بود
نمی رنجید مثه گلبرگ
اگرچه گل تر از گل بود
شب آوار دلتنگی
هنوز پل تحمل بود
چه زود رفت و چه دیر گفتیم
از اون یاری که تنها بود
فروتنی که سالار شب ترانه ما بود
چراغ چشم شاعرها
کجاست اون شمع روشن کو؟
طلوع سبز حرف تو
دل شبزده من کو؟
کجاست اون توتک محزون
که همسوز غزل ها بود
صدای گریه ابری
که مرهم دل ما بود
چه زیبا بود چه زیبا بود
۸۱۴
۲۵ آبان ۱۴۰۳