پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند

پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند...
اشهَدُ انّ ” تو” در کل جهان پخش کند...

خنده بر لب بنشان حالت لبخند تو را...
بدهم “حاج حسین و پسران” پخش کند...

بغلم کن همه جا ! شهر حسودی بکند...
چشم تو بین زنان تیر و کمان پخش کند...

باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده...
راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند...

بشود فاشِ همه راز اشارات نظر...
قصه عشق مرا نامه رسان پخش کند...

شعر من خوبترین شعر جهان است اگر...
آنچه از روی تو دیده ست زبان پخش کند...

وصف زیبایی تو در همه ی ابیاتم...
آبِ دریاشده تا قطره چکان پخش کند...

درد یعنی تو نباشی بغلم ناز کنی...
رادیو لحظه ای آواز بنان پخش کند...!
دیدگاه ها (۶)

من نمک گیرِ لبانِ شور و شیرینِ تو امشاعرِ شوریده یِ موهایِ پ...

از همون اول اریامه منو خیلی دوس میداشت... اصنی ول کن نبود خخ...

عده ای را بچه های پایین شهر نامیدندتنها بدین خاطرکه گردنبند ...

یوهاهاهاهاهاهمه بخورن جز اینا: خاله ای پافایی خواهریم گندم ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط