مادربزرگم عادت داشت هر روز صبح خیلی زود حیاط خانه را

مادربزرگم عادت داشت هر روز صبحِ خیلی زود ، حیاطِ خانه را آب پاشی کند
و من می مردم از بویِ تندِ کاهگلی که فضای خانه را پر می کرد،
من می مردم برایِ قربان صدقه و بوسه هایِ صبح بخیرِ مادربزرگ...
دیدگاه ها (۳)

گربه‌ی پالاس، بجنورد، خراسان شمالی

بفرماشام دیروقت😋

مادر بزرگ هر چیزی را که با ارزش بود،اما از آن خاطره ی خوش ند...

بعد از ۳۶ روز برگشتم شیراز و در کمال ناباوری با ارغوان خانوم...

من راوی گذشته های دورم....جهان رنگ عوض کرده و پنجره ها باز ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط