مادربزرگم عادت داشت هر روز صبحِ خیلی زود ، حیاطِ خانه را
مادربزرگم عادت داشت هر روز صبحِ خیلی زود ، حیاطِ خانه را آب پاشی کند
و من می مردم از بویِ تندِ کاهگلی که فضای خانه را پر می کرد،
من می مردم برایِ قربان صدقه و بوسه هایِ صبح بخیرِ مادربزرگ...
و من می مردم از بویِ تندِ کاهگلی که فضای خانه را پر می کرد،
من می مردم برایِ قربان صدقه و بوسه هایِ صبح بخیرِ مادربزرگ...
۱.۱k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.