بیم است که سودایت دیوانه کند ما را

...
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را

زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را

#امیرخسرو_دهلوی
#گل #آویز
#بیم #سودا #دیوانه #شهر #افسانه #عقل #دین #بیگانه #آری #ترسم #غم #جان #هجر #ناچیز #زلف #مو #شانه #سلسله #گیسو #منشور #نجات #زنجیر #دیوانه #تابستان #شهریور
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۲)

...من مست می عشقم، هشیار نخواهم شدوز خواب خوش مستی، بیدار نخ...

...ماه فروماند از جمال محمدسرو نباشد به اعتدال محمدقدر فلک ر...

...تمام شهر را خواهم گشتشعری از جیبم افتاده!وصف چشم و ابروی ...

...بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوستبگشای لب که قند فراوانم آ...

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط