بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

...
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حُسن برون‌ آ دمی ز ابر
کآن چهرهٔ مُشَعشَعِ تابانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

#مولوی
#گل #رز
#بنما #رخ #باغ #گلستان #آرزو #بگشا #لب #قند #فراوان #آفتاب #حُسن #برون #دمی #ابر #چهره #مشعشع #تابان #ناز #مرنجان #مرا #برو #والله #شهر #بی_تو #حبس #آوارگی #کوه #بیابان #گلستانم #تابستان #شهریور
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...تمام شهر را خواهم گشتشعری از جیبم افتاده!وصف چشم و ابروی ...

...بیم است که سودایت دیوانه کند ما رادر شهر به بدنامی افسانه...

...جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهدتشنه به غیر آب، از دریا...

...خوشا دردی که درمانش تو باشیخوشا راهی که پایانش تو باشیخوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط