صبح
صبح
تهیونگ ویو:از خواب بلند شدم سرم درد میکرد دیدم ات پایین کاناپه خوابیده بدون اینکه سر و صدایی ایجاد کنم رفتم لباس هامو پوشیدم و رفتم کمپانی چون هنوز از دستش عصبانی بودم
ات ویو:بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست حتما رفته کمپانی ولی هر وقت ما قهر میکردیم یا دعوامون میشد من می اومدم رو کاناپه میخوابیدم صبح بلند میشدم میدیدم رو تختم وتهیونگ بغلم کرده الان خیلی از دستم عصبیه پس برم تو آشپزخونه و تا شب یه شام خوشمزه و مفصل درست کنم تا ساعت هشت و نیم مشغول آماده کردن غذا ها بودم بعد سریع رفتم یه لباس خوشگل پوشیدم و آرایش کردم رفتم پایین که زنگ در خورد رفتم درو باز کردم
ات:سلام خوش اومدی
تهیونگ:سلام(سرد)
ات:بیا شام بخوریم
تهیونگ:نمیخورم(سرد)
ات:ولی غذای مورد علاقته ها؟؟
تهیونگ:ات گفتم که نمیخورم(داد)
ات:تهیونگ اگه بخاطر مسئله دیروز داری سرم داد میزنی باید بهت بگم که خیلی لوسی که تا الان داری این بحث رو کش میدی
تهیونگ:من لوسم؟تو رفتی جیمین رو بوسیدی اونم تو روز تولدم
ات:تو هم این کار رو تو روز تولد من کردی
تهیونگ:ات میفهمی شوخی بود
ات:اینم شوخی بود
تهیونگ:ات ساکت شو هیچی نگو هیچی
ات:باشه مثل اینکه یکم تنهات بزارم تا آروم شی وقتی آروم شدی خودت میدونی کجا پیدام کنی(لبخند تلخ)
ات از خونه میره
ات ویو:گذاشتم یکم آروم بشه الان عصبیه پس بهتره برم ساحلی که همیشه با تهیونگ اونجا میرفتیم رفتم کنار دریا نشستم و گوش هامو به صدای دلنشین دریا سپردم
تهیونگ بعد نیم ساعت آروم شد و به سمت ساحل رفت
تهیونگ ویو:میدونستم ات میره لب ساحل پس منم رفتم اونجا تا با هم آشتی کنیم رفتم ساحل و ات رو دیدم کنارش نشستم
ات:آروم تر شدی آقای کیم
تهیونگ:اوهوم.....ات
ات:بله؟
تهیونگ:متاسفم بخاطر رفتار بچه گانم
ات:مهم نیست من بخشیدمت
تهیونگ:واقعا؟
ات:آره چون هر دوتامون مقصر بودیم و دوم اینکه دوست نداشتم بیشتر از این قهر بمونیم
تهیونگ:حالا میای بریم خونه دیروقته؟
ات:میشه یکم دیگه کنار دریا بمونیم لطفا؟(کیوت)
تهیونگ:باشه کیوتی من
ات:پس بزار سرمو بزارم رو شونت
بعد از چند دقیقه تهیونگ متوجه شد که ات خوابش برده
تهیونگ:خوابت برده پرنسس من؟
ات:.....
تهیونگ:مثل اینکه آره
و تهیونگ ات رو آروم بغل میکنه و به سمت ماشین میرن و بعد میرن خونشون و تا ابد با خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکنن
پایان
امیدوارم خوشتون بیاد❤
ببخشید اگه بد شد🥺❤
لایک و فالو یادتون نره کیوتا❤
تهیونگ ویو:از خواب بلند شدم سرم درد میکرد دیدم ات پایین کاناپه خوابیده بدون اینکه سر و صدایی ایجاد کنم رفتم لباس هامو پوشیدم و رفتم کمپانی چون هنوز از دستش عصبانی بودم
ات ویو:بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست حتما رفته کمپانی ولی هر وقت ما قهر میکردیم یا دعوامون میشد من می اومدم رو کاناپه میخوابیدم صبح بلند میشدم میدیدم رو تختم وتهیونگ بغلم کرده الان خیلی از دستم عصبیه پس برم تو آشپزخونه و تا شب یه شام خوشمزه و مفصل درست کنم تا ساعت هشت و نیم مشغول آماده کردن غذا ها بودم بعد سریع رفتم یه لباس خوشگل پوشیدم و آرایش کردم رفتم پایین که زنگ در خورد رفتم درو باز کردم
ات:سلام خوش اومدی
تهیونگ:سلام(سرد)
ات:بیا شام بخوریم
تهیونگ:نمیخورم(سرد)
ات:ولی غذای مورد علاقته ها؟؟
تهیونگ:ات گفتم که نمیخورم(داد)
ات:تهیونگ اگه بخاطر مسئله دیروز داری سرم داد میزنی باید بهت بگم که خیلی لوسی که تا الان داری این بحث رو کش میدی
تهیونگ:من لوسم؟تو رفتی جیمین رو بوسیدی اونم تو روز تولدم
ات:تو هم این کار رو تو روز تولد من کردی
تهیونگ:ات میفهمی شوخی بود
ات:اینم شوخی بود
تهیونگ:ات ساکت شو هیچی نگو هیچی
ات:باشه مثل اینکه یکم تنهات بزارم تا آروم شی وقتی آروم شدی خودت میدونی کجا پیدام کنی(لبخند تلخ)
ات از خونه میره
ات ویو:گذاشتم یکم آروم بشه الان عصبیه پس بهتره برم ساحلی که همیشه با تهیونگ اونجا میرفتیم رفتم کنار دریا نشستم و گوش هامو به صدای دلنشین دریا سپردم
تهیونگ بعد نیم ساعت آروم شد و به سمت ساحل رفت
تهیونگ ویو:میدونستم ات میره لب ساحل پس منم رفتم اونجا تا با هم آشتی کنیم رفتم ساحل و ات رو دیدم کنارش نشستم
ات:آروم تر شدی آقای کیم
تهیونگ:اوهوم.....ات
ات:بله؟
تهیونگ:متاسفم بخاطر رفتار بچه گانم
ات:مهم نیست من بخشیدمت
تهیونگ:واقعا؟
ات:آره چون هر دوتامون مقصر بودیم و دوم اینکه دوست نداشتم بیشتر از این قهر بمونیم
تهیونگ:حالا میای بریم خونه دیروقته؟
ات:میشه یکم دیگه کنار دریا بمونیم لطفا؟(کیوت)
تهیونگ:باشه کیوتی من
ات:پس بزار سرمو بزارم رو شونت
بعد از چند دقیقه تهیونگ متوجه شد که ات خوابش برده
تهیونگ:خوابت برده پرنسس من؟
ات:.....
تهیونگ:مثل اینکه آره
و تهیونگ ات رو آروم بغل میکنه و به سمت ماشین میرن و بعد میرن خونشون و تا ابد با خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکنن
پایان
امیدوارم خوشتون بیاد❤
ببخشید اگه بد شد🥺❤
لایک و فالو یادتون نره کیوتا❤
۱۱.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.