تک پارتی غمگین تهیونگ
تهیونگ ویو:با سرعت به سمت بیمارستان رفتم به اعضا هم زنگ زدم که بیان برگه ای که دکتر داده بود رو امضا کردم
چند ساعت بود که گذشته بود و اعضا هم اومده بودن و بهم دلداری میدادن فقط گریه می کردم و خودمو سرزنش میکردم که یهو دکتر از اتاق عمل بیرون اومد
با شتاب به سمت دکتر رفتم
تهیونگ:آقای دکتر چی شد؟
دکتر:متاسفم خانم کیم ات رو از دست دادیم غم آخرتون باشه
دکتر رفت
و تهیونگ نمیتونست باور کنه که اون روز چقدر زود رسید که فرشته کوچولوش ترکش کرده باشه
فردا
تهیونگ ویو:امروز روز خاکسپاری فرشته کوچولوم بود اگه دیروز اون کار رو نمی کردم ات الان کنارم نشسته بود و این اتفاق نمی افتاد
و تهیونگ هیچ وقت اون آدم قبلی نشد
پایان
ببخشید اگه اشکتون رو در آوردم درخواستی بود😥
فردا پایان شادش رو هم میزارم❤
چند ساعت بود که گذشته بود و اعضا هم اومده بودن و بهم دلداری میدادن فقط گریه می کردم و خودمو سرزنش میکردم که یهو دکتر از اتاق عمل بیرون اومد
با شتاب به سمت دکتر رفتم
تهیونگ:آقای دکتر چی شد؟
دکتر:متاسفم خانم کیم ات رو از دست دادیم غم آخرتون باشه
دکتر رفت
و تهیونگ نمیتونست باور کنه که اون روز چقدر زود رسید که فرشته کوچولوش ترکش کرده باشه
فردا
تهیونگ ویو:امروز روز خاکسپاری فرشته کوچولوم بود اگه دیروز اون کار رو نمی کردم ات الان کنارم نشسته بود و این اتفاق نمی افتاد
و تهیونگ هیچ وقت اون آدم قبلی نشد
پایان
ببخشید اگه اشکتون رو در آوردم درخواستی بود😥
فردا پایان شادش رو هم میزارم❤
۱۳.۲k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.