حمیدجدیدی

دیدگاه ها (۶)

زیر ِ باران، هر نخ ِ سیگار می چسبد عجیب دست توی ِ دست های ِ...

شیرم و از دست آهویت فراری میشوم میروم در گوشه ای مشغول زاری ...

مهربان هستی ولی نامهربانی میکنی شور در سر داری و داری جوانی ...

شبی آغوش روی ِ سایه ات وا کرده ای هرگز؟ خودت را اینهمه دلتنـ...

یک “رادیو” بود که مثل پدربزرگ پیرِ پیر شده بود گاهی آنقدر “خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط