پارت ۱۱«مافیای سفید»
پارت ۱۱«مافیای سفید»
ا/ت ویو
+چند روز از روز عروسی مون میگذره حالم بد تر شده امروز میرم دکتر با بادیگارد هارفتیم بادیگارد ها جلوی در ایستادن و من رفتم تو همین که رفتم تو با صحنهای که مواجه شدم خشکم زد می خواستم برم بیرون که از دستم کشید
+ها چیه سانگ (دوست پسر ا/ت یا بهتره که بگم اکسش و علامت سانگ؛)
؛لطفا بشین باهم صحبت کنیم
+چی رو صحبت کنیم
؛بعد تموم شدن دانشگاه یهو غیبت زد و هرچه پیام و تماس میگرم جواب نمیدی
+ببین بعد تموم شدن دانشگاه خیلی اتفاق ها افتاد که نمی تونم بگم ولی من ازدواج کردم والان هم معاینه ام می کنی یا من برم
؛باشه به من نگو مجبورم نیستی بگی ولی می تونیم باهم فرار کنیم و به جای دور بریم
+من هرچی هم باشه از شوهرم راضی ام حداقل اون به من اهمیت میده ولی تو تو این سه سال بهم حتی یه شاخه گل هم نخریدی حالا هم معاینه ام کن
؛هووووف باشه
بعد معاینه :
؛خب یه خبر خوب دارم
+چی....مگه مریضی هم خبر خوب داره
؛خب مامان شدن که راحت نیست میفهمی
+آره..چی من حامله ام (و زدم بیرون و رفتم زود ماشین نمی دونستم چرا اون حرفا رو به سانگ زدم نمی دونستم خوشحال بشم یا نه ولی می دونستم باید از این بچه جونگ کوکم خبر دار بشه بخاطره همین رسیدم خونه سریع لباسام رو عوض کردم نشستم توو اتاق منتظر جونگ کوک)
_ا/ت (عصبی و با داد زیاد)
+چیه چی شده (ملایم)
_تچ سئول دکتر نمونده بود رفتی به اون دکتر
+ببین می تونم توضیح بدم
_چیرو توضیح بدی
+از ترس داشتم میرفتم عقب که یهو پام خورد به میز و افتادم
_(داشت میرفت عقب که افتاد زمین از سرش خون میومد زود بردمش دکتر) پایان ۱۰ لایک ۱۵ کامنت،💋
ا/ت ویو
+چند روز از روز عروسی مون میگذره حالم بد تر شده امروز میرم دکتر با بادیگارد هارفتیم بادیگارد ها جلوی در ایستادن و من رفتم تو همین که رفتم تو با صحنهای که مواجه شدم خشکم زد می خواستم برم بیرون که از دستم کشید
+ها چیه سانگ (دوست پسر ا/ت یا بهتره که بگم اکسش و علامت سانگ؛)
؛لطفا بشین باهم صحبت کنیم
+چی رو صحبت کنیم
؛بعد تموم شدن دانشگاه یهو غیبت زد و هرچه پیام و تماس میگرم جواب نمیدی
+ببین بعد تموم شدن دانشگاه خیلی اتفاق ها افتاد که نمی تونم بگم ولی من ازدواج کردم والان هم معاینه ام می کنی یا من برم
؛باشه به من نگو مجبورم نیستی بگی ولی می تونیم باهم فرار کنیم و به جای دور بریم
+من هرچی هم باشه از شوهرم راضی ام حداقل اون به من اهمیت میده ولی تو تو این سه سال بهم حتی یه شاخه گل هم نخریدی حالا هم معاینه ام کن
؛هووووف باشه
بعد معاینه :
؛خب یه خبر خوب دارم
+چی....مگه مریضی هم خبر خوب داره
؛خب مامان شدن که راحت نیست میفهمی
+آره..چی من حامله ام (و زدم بیرون و رفتم زود ماشین نمی دونستم چرا اون حرفا رو به سانگ زدم نمی دونستم خوشحال بشم یا نه ولی می دونستم باید از این بچه جونگ کوکم خبر دار بشه بخاطره همین رسیدم خونه سریع لباسام رو عوض کردم نشستم توو اتاق منتظر جونگ کوک)
_ا/ت (عصبی و با داد زیاد)
+چیه چی شده (ملایم)
_تچ سئول دکتر نمونده بود رفتی به اون دکتر
+ببین می تونم توضیح بدم
_چیرو توضیح بدی
+از ترس داشتم میرفتم عقب که یهو پام خورد به میز و افتادم
_(داشت میرفت عقب که افتاد زمین از سرش خون میومد زود بردمش دکتر) پایان ۱۰ لایک ۱۵ کامنت،💋
۵.۶k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.