چه دردیست در میان جمع بودن
چه دردیست در میان جمع بودن
ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن
برای هر لبی شعری سرودن ولی لبهای خود همواره بستن
چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
به رسم دوستی دستی فشردن... ولی با هر سخن قلبی شکستن
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
ولی در بتن خود غوغا نشستن
به غربت دوستان بر خاک سپردن
ولی بر دل امید به خانه بستن
به من هر دم نوای دل زنند بانگ چه خوش باشد از این غمخانه رستن...
# سیاوش قمیشی
ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن
برای هر لبی شعری سرودن ولی لبهای خود همواره بستن
چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
به رسم دوستی دستی فشردن... ولی با هر سخن قلبی شکستن
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
ولی در بتن خود غوغا نشستن
به غربت دوستان بر خاک سپردن
ولی بر دل امید به خانه بستن
به من هر دم نوای دل زنند بانگ چه خوش باشد از این غمخانه رستن...
# سیاوش قمیشی
- ۱.۶k
- ۰۵ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط