فن فیک جیمین ازدواج اجباری پارت ۱۹
فن فیک جیمین ازدواج اجباری پارت ۱۹
لباسام و پوشیدم رفتم بیمارستان پیش ا.ت خودم شب پیشش موندم صبح بیدار شدم رفتم کارای مرخصیش رو کردم ماشینو آماده کردم تا خانوم و دخترم بیان بریم خونه به آجوما گفتم که دوباره بیاد و برامون کار کنه و بهش گفتم غذای خیلی خوشمزه درست کنه که وقتی ا.ت میاد غذای خوب و مقوی بخوره رفتیم خونه لباسامو عوض کردم کمک ا.ت دادم وسایلشو جا دادم لباسای بورام رو هم عوض کردم ا.ت بهش شیر داد خواب رفت رفتیم نهار خوردیم رفتیم بالا کنار دختر قشنگم خوابیدیم
جیمین:ا.ت میدونی ما از کی تاحالا همو نبوسیدیم
ا.ت:اره از روزی که جشن تعین جنسیت گرفتیم
جیمین:الان اجازه دارم؟
ا.ت:بله
بله رو که گفتم لباشو کوبوند روی لبام ۲ مین بیشتر نگذشته بود که بورام از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریع کردن
جیمین:اه دخترم تو الان باید بیدار میشدی
ا.ت:خوب بچست چی میدونه 😊
ا.ت بورام رو خوابوند و گرفتیم خوابیدیم
بیا پایین
و جیمین و ا.ت و بورام زندگی خوبی رو گذروندن
اتمام نظراتتونو درباره این فیک بگین ممنون
لباسام و پوشیدم رفتم بیمارستان پیش ا.ت خودم شب پیشش موندم صبح بیدار شدم رفتم کارای مرخصیش رو کردم ماشینو آماده کردم تا خانوم و دخترم بیان بریم خونه به آجوما گفتم که دوباره بیاد و برامون کار کنه و بهش گفتم غذای خیلی خوشمزه درست کنه که وقتی ا.ت میاد غذای خوب و مقوی بخوره رفتیم خونه لباسامو عوض کردم کمک ا.ت دادم وسایلشو جا دادم لباسای بورام رو هم عوض کردم ا.ت بهش شیر داد خواب رفت رفتیم نهار خوردیم رفتیم بالا کنار دختر قشنگم خوابیدیم
جیمین:ا.ت میدونی ما از کی تاحالا همو نبوسیدیم
ا.ت:اره از روزی که جشن تعین جنسیت گرفتیم
جیمین:الان اجازه دارم؟
ا.ت:بله
بله رو که گفتم لباشو کوبوند روی لبام ۲ مین بیشتر نگذشته بود که بورام از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریع کردن
جیمین:اه دخترم تو الان باید بیدار میشدی
ا.ت:خوب بچست چی میدونه 😊
ا.ت بورام رو خوابوند و گرفتیم خوابیدیم
بیا پایین
و جیمین و ا.ت و بورام زندگی خوبی رو گذروندن
اتمام نظراتتونو درباره این فیک بگین ممنون
۳۴۶
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.