«سناریو»
«سناریو»
وقتی با هم دعوا کردین و شب پیششون نمیخوابی
**
نامجون:بیبی من خوابم نمیبره میشه بیای رو تخت دوتایی با هم بخوابیم🥺
جین:(دلش میخواد باهات آشتی کنه ولی
غرورش نمیزاره بیاد ازت معذرت خواهی کنه)
شوگا:(بدون هیچ حرفی میاد و محکم بغلت میکنه و به غر غر های تو هم گوش نمیده میبرتت رو تخت و میخوابید)
جیهوپ:(سانشاینم لطفا ترووخدا منو ببخش بیا بریم رو تخت من نمیتونم بدون تو بخوابم)
جیمین:با کلی خوراکی میاد کنارت و تو هم باهاش آشتی میکنی)
تهیونگ:(وقتی خوابی میاد و دست پاهاتو میبنده و آب میریزه روت و بیدارمیشی :یا همین الان باهام آشتی میکنی یا اینقدر قلقلکت میدم که بمیری)
جونکوک:آخر شب وقتی خوابی میاد کنارت دراز میکشه و لباتو محکم میبوسه و محکم بغلت میکنه🤧🥺
وقتی با هم دعوا کردین و شب پیششون نمیخوابی
**
نامجون:بیبی من خوابم نمیبره میشه بیای رو تخت دوتایی با هم بخوابیم🥺
جین:(دلش میخواد باهات آشتی کنه ولی
غرورش نمیزاره بیاد ازت معذرت خواهی کنه)
شوگا:(بدون هیچ حرفی میاد و محکم بغلت میکنه و به غر غر های تو هم گوش نمیده میبرتت رو تخت و میخوابید)
جیهوپ:(سانشاینم لطفا ترووخدا منو ببخش بیا بریم رو تخت من نمیتونم بدون تو بخوابم)
جیمین:با کلی خوراکی میاد کنارت و تو هم باهاش آشتی میکنی)
تهیونگ:(وقتی خوابی میاد و دست پاهاتو میبنده و آب میریزه روت و بیدارمیشی :یا همین الان باهام آشتی میکنی یا اینقدر قلقلکت میدم که بمیری)
جونکوک:آخر شب وقتی خوابی میاد کنارت دراز میکشه و لباتو محکم میبوسه و محکم بغلت میکنه🤧🥺
۴۳.۹k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.