وقتی همو دوست داشتین ولی خانوادت
وقتی همو دوست داشتین ولی خانوادت......
پارت ( ۱ )
های من ا/ت هستم ۲۴سالمه و اهل بوسانم و با خوانوادم زندگی میکنم و یه عشق پنهان دارم که خوانوادم اجازه نمیدن باهاش باشم چون اون ی مافیاست
های من تهیونگم یه مافیام و عاشق ا/ت م ولی خانواده ی ا/ت با این موضوع مخالف بودن نمیزاشتن باهم باشیم ولی الان هم باهمیم ولی خوانوادم ی ا/ت چیزی از رابطه ی ما نمیدونن
علامت ا/ت + علامت مامان ا/ت&
(ویو ا/ت)
&ا/ت پاشووو
+مامان بزارر یکم دیگه بخابم
&پاشو توله سگ ظهره
+اَه
با هزار بدبختی پاشدمو رفتم سمت دست شویی کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین دیدم مامانو بابام و جیمین دارن صبحونه میخورن رفتم بهشون سلام کردم و رفتم سر میز شروع کردم بخوردن
(بعد از صبحانه )
ازشون تشکر کردم و رفتم رفتم سمت اتاقم گوشیمو برداشتم ک ی چرخی بزنم ک دیدم هانا ده بار بهم زنگ زده زنگ زدم بهش ک غرغراش شروع شد
(مکالمشون)
علامت هانا ∆
∆دیوث میدونی چقد نگرانت شدم چرا گوشیتو جواب نمیدی
+ببخشید هانا گوشیم مونده بود اتاق
∆امشب ساعت هفت تهیونگ و بچه ها قرار گذاشتیم باهم میریم بار توهم میای؟
+نمیدونم فک نکنم خوانوادم اجازه بدن
∆ا/ت یه جوری بپیچونشون حتماً بیا نیای تهیونگ ناراحت میشه
+باشه یه کاریش میکنم
∆بای
+بای
(پایان مکالمه)
رفتم حموم به دوش چند دقیقه ای گرفتم آمدم ولی موهامو خشک نکردم با همون حالت خودمو پرت کردم رو تخت و به خواب رفتم
(ساعت ۶)
از خواب پاشدم چشمم به ساعت خورد شتت دیرم شد رفتم جلوی آینه موهامو حالت دادم و یه میکاپ ساده اما خوشگل کردم یه لباس شیک پوشیدم رفتم پایین که......
شرایط ندارد دوستان فقط لایکو کامنت بزارید نظراتونو ببینم
پارت ( ۱ )
های من ا/ت هستم ۲۴سالمه و اهل بوسانم و با خوانوادم زندگی میکنم و یه عشق پنهان دارم که خوانوادم اجازه نمیدن باهاش باشم چون اون ی مافیاست
های من تهیونگم یه مافیام و عاشق ا/ت م ولی خانواده ی ا/ت با این موضوع مخالف بودن نمیزاشتن باهم باشیم ولی الان هم باهمیم ولی خوانوادم ی ا/ت چیزی از رابطه ی ما نمیدونن
علامت ا/ت + علامت مامان ا/ت&
(ویو ا/ت)
&ا/ت پاشووو
+مامان بزارر یکم دیگه بخابم
&پاشو توله سگ ظهره
+اَه
با هزار بدبختی پاشدمو رفتم سمت دست شویی کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین دیدم مامانو بابام و جیمین دارن صبحونه میخورن رفتم بهشون سلام کردم و رفتم سر میز شروع کردم بخوردن
(بعد از صبحانه )
ازشون تشکر کردم و رفتم رفتم سمت اتاقم گوشیمو برداشتم ک ی چرخی بزنم ک دیدم هانا ده بار بهم زنگ زده زنگ زدم بهش ک غرغراش شروع شد
(مکالمشون)
علامت هانا ∆
∆دیوث میدونی چقد نگرانت شدم چرا گوشیتو جواب نمیدی
+ببخشید هانا گوشیم مونده بود اتاق
∆امشب ساعت هفت تهیونگ و بچه ها قرار گذاشتیم باهم میریم بار توهم میای؟
+نمیدونم فک نکنم خوانوادم اجازه بدن
∆ا/ت یه جوری بپیچونشون حتماً بیا نیای تهیونگ ناراحت میشه
+باشه یه کاریش میکنم
∆بای
+بای
(پایان مکالمه)
رفتم حموم به دوش چند دقیقه ای گرفتم آمدم ولی موهامو خشک نکردم با همون حالت خودمو پرت کردم رو تخت و به خواب رفتم
(ساعت ۶)
از خواب پاشدم چشمم به ساعت خورد شتت دیرم شد رفتم جلوی آینه موهامو حالت دادم و یه میکاپ ساده اما خوشگل کردم یه لباس شیک پوشیدم رفتم پایین که......
شرایط ندارد دوستان فقط لایکو کامنت بزارید نظراتونو ببینم
- ۲۵.۰k
- ۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط