روزی شیخی می گفت من هر وقت ه نماز می خواندم از خداون

روزی شیـخی می گفت من هر وقت ڪه نماز می خواندم ، از خـداوند حاجتی میخواستـم .
یک روز گفتـم : بگذار یک بار برای خود خدا نماز بـخوانم و حاجتی نخواهم .

همان شب شیـخ در عالم خواب دید که به او گفتنـد : چرا دیـر آمدی ؟! گفتـم منظورتان چیـست ؟

گفتنـد : یعنی تو باید سی سال پیش به فڪر این کار می افتـادی ، حالا سر پیـری باید بـفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نـکنی !

ما هر وقت با خـدا کار داریم خدا را صـدا می زنیم .

چه قـدر خـوب است که وقتی هم که کاری نـداریم ، بگوییـم : خُــــــدا
💚
دیدگاه ها (۳)

مردم هیچ وقت بابت ضعفت ازت متنفر نیستناونا به خاطر قدرت و تو...

با صدا ببینید ابراز محبت دو طوطی به هم و یکی از اونا به صاحب...

بچه که بودم فکر می کردمپدرها و مادرها مثل ساعت شنی هستند،تما...

همیشه سعی کن واسه دل خودت زندگی کنی نه واسه چشمای دیگران!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط