من و تو
من و تو
Part25
ا. ت ویو
خلاصه حاضر شدیمو رفتیم پایین برای صبحونه
ویوی صبحانه
کوک: ا. ت چی میخواستی بگی بهم
ا. ت: اها. امشب میخوام همه چیو معلوم کنم برای همین شام خونه مامانم اینا دعوتیم
کوک: چ.. چی خیلی یهویی نشد
ا. ت: نه دیگ مهم نیست یا منو تو بهم میرسیم یا نمیرسیم
کوک: باشه پس ی لباس خوب بپوش برای شب حاضر باش ساعت ۷ونیم میام دنبالت
ا. ت: اوکی کوک رفت منم رفتم تا یکم درس بخونم
کوک ویو
از خونه زدم بیرون و تصمیم گرفتم امروز ا. تو سوپرایز کنم
ا. ت ویو
دیگه ساعت ۶ بود رفتم ی دوش گرفتم اومدم و لباسمو پوشیدم دیگه ساعت ۷ بود کوک یکم دیر کرده بود پس رفتم تو حیاط و به گلای قشنگش نگاه میکردمو قدم میزدم که دیدم یکی پشت گوشم ی گول رز گذاشته
کوک: سلا.....
ا. ت: وا چیشد یهو چرا اینجوری نگام میکنی
کوک: خیلی خوشگل شدی برای همین
ا. ت: والا تو دیونه ای ( با خنده های ریز)
کوک: بریم
ا. ت: بریم.....
Part25
ا. ت ویو
خلاصه حاضر شدیمو رفتیم پایین برای صبحونه
ویوی صبحانه
کوک: ا. ت چی میخواستی بگی بهم
ا. ت: اها. امشب میخوام همه چیو معلوم کنم برای همین شام خونه مامانم اینا دعوتیم
کوک: چ.. چی خیلی یهویی نشد
ا. ت: نه دیگ مهم نیست یا منو تو بهم میرسیم یا نمیرسیم
کوک: باشه پس ی لباس خوب بپوش برای شب حاضر باش ساعت ۷ونیم میام دنبالت
ا. ت: اوکی کوک رفت منم رفتم تا یکم درس بخونم
کوک ویو
از خونه زدم بیرون و تصمیم گرفتم امروز ا. تو سوپرایز کنم
ا. ت ویو
دیگه ساعت ۶ بود رفتم ی دوش گرفتم اومدم و لباسمو پوشیدم دیگه ساعت ۷ بود کوک یکم دیر کرده بود پس رفتم تو حیاط و به گلای قشنگش نگاه میکردمو قدم میزدم که دیدم یکی پشت گوشم ی گول رز گذاشته
کوک: سلا.....
ا. ت: وا چیشد یهو چرا اینجوری نگام میکنی
کوک: خیلی خوشگل شدی برای همین
ا. ت: والا تو دیونه ای ( با خنده های ریز)
کوک: بریم
ا. ت: بریم.....
- ۱۵.۹k
- ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط