به تمامی از آن تو بودم و تسلیم تو چون چاردیواری ی

ــ به تمامی از آن ِ تو بودم و تسلیم ِ تو، چون چاردیواری ی ِ خانه ی ِ
کوچکی.
تو را عشق ِ من آن مایه توانائی داد که بر همه سَر شوی. دریغا، پنداری
گناهِ من همه آن بود که زیر ِ پای ِ تو بودم. !

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۰)

یکی را دوست میدارمولی افسوس او هرگز نمی داندنگاهش می کنم نگا...

‍ بی مریم بختیاری یکی از بانوان روشنفکر و تحصیل کرده ی عصر ق...

زيبائي تولنگري‌ستنگاهتشكست ستمگري‌ستو چشمانت با من گفتندكه ف...

اولین بار که تو را دیدمزخمی داشتی که از دیگری بود .من تو راب...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

عشق ( درد بی پایان)

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!تا به یٌمن مقدمت، بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط