پارت پانزدهم
#پارت_پانزدهم
از ساعت ۸:۳۰ تا الان که ساعت ۱۲ است هیچی نخوردم حتی از اتاقم بیرون هم نرفتم کلی بعد از اومدن رویا و ترمه ازم معذرت خواهی کردن منم هیچی نگفتم ادرین برام ناهار اورد و ی دست لباس بهم داد تا بپوشم بریم بیرون
ی لباس حریر سفید ساده که استینش کلوش داشت ولی دستم زیاد معلوم نبود با ی دامن صورتی که پارچه ی خشکش نمای زیبایی به بدن لاغرم داده بود دامنش تا ی خورده بالاتر از زانوم بود ی لایک صورتی زدم و بعد کلا گیس طلایی با تلی که روش گوش گربه بود رو گذاشتم سرم موهاش تا انتهای کمرم میومد ی شال باریک انداختم دور گردنم و خورابشلواری مشکی با صندل های سفید پاشنه پنج سانتیم رو پوشیدم
وقتی داشتم میومدم همه چیزم رو باخودم اوردم
ی خورده ارایش کردم که عالی شد خودم که نمیتونم چشم از خودم بردارم چه برسه به مردم ببینم چندتا خواستگار دارم
وجدان - ای خاک خونه ی عمت تو سرت با این سرو وضع شوهر ندیدت
+ وجدان جان الان میام خفت میکنم
وجدان - بیا ببینم
دستمو مشت کردم زدم به شکمم اخ که خودم دردم گرفت
وجدان - بزن هرچقدر دوست داری بزن من که دردم نمیگیره خودت دردت میگیره من اون دنیا هم باهاتم مرحم درداتم تو گورستون
+ خفه میخوام برم
کیف کوچولوی عزیزم که ی عروسک بهش وصل بود رو برداشتم و بپر بیرون
به به همه تیپ زده بودن
ادرین ی تیپ تمام مشکی با کت اسپورت مشکی زده بود
اروین شلوار جین ابی با ی لباس ابی پوشیده بود
رادوینم شلوار جین مشکی با تیشرت سبز پررنگ پوشیده بود
رویا و ترمه هم لباساشون مثل مال من بود ولی موهای ترمه طلایی و مشکی بود و به اندازه ی موهای من ولی موهای ترمه مشکی بود
خلاصه خوشکل شده بودیم
اول رفتیم بازار ولی من هیچی به غیر از پاستیل نخریدم اونم با مقدار پول کمی که داشتم
رفتیم شهر بازی
ترمه - بپرین بریم چرخ و فلک
+ من نمیام
ترمه - مثل اون دفعه میدزدنت بعد چشماتو باز میکنی میبینی ی بچه تو ب*غ*لتِ حالا این کیه بچه ی خودته
+ یعنی من نه ماه نفهمم چجوری زندگی میکنم بعد شما هم منو پیدا نکنین بابا زنگ بزنین پوارو یا مارپل منو سریع پیدا میکنن
رویا - بزن بریم چرخ
+ یا خدا بریم
به به داشت حالم بهم میخورد من موندم چرخ و فلک چیه اینا درست کردن
بعد از بازی رفتیم ترن هوایی بعدررفتیم تونل حالا هم رستوران از جیب رادوین هرچی می خوایم میخوریم رادوینم فقط حرس نوشجان بکنه
داخل رستوران ی میز که دورش دوتا دختر و دوتا پسر نشسته بودن تمام به ما نگاه میکردن
ترمه - الانه که رفتم چشماشون رو از شبکیه در اوردم
رویا - بریم من که حاظرم
+ کجا بریم بریم ایران که نیست الان میخوای فهش بدی به انگلیسی اونا هم نمیدونن بهد حسرت میخوری
گارسون اومد ما سه تا به اینگلیسی سفارش دادیم
رویا بستنی شکلانی با ابپورتغال ترمه بستنی با زله منم ایس پک با کیک و ژله سفارش دادم
رادوین و اروین قهوه و ادرین ابپورتغال سفاش دادن
لبخند عمیقی به رادوین زدم
رادوین (عصبانی) - بفرما نوشابه کمت نبود از جیب تو که نیست
لبخندم از روی صورتم پاک شد شدم همون درسای امروز صبح
بلندشدم و رفتم سفارشم رو عوض کردم بجاش ی لیوان اب سفارش دادم همونجا هم حساب کردم
با حالت کمی اخم رفتم پیششون نشستم
رادوین - چی شد کمش کردی یا زیاد
+....
ساکت بودم فقط بهش نگاه میکردم از کوچیکیم همین جوری بودم بودم اگه نمی خواستم حرف بزنم در این مواقع که بد میشودم جوری فرد رو نگاه میکردم و پوزخند میزدم که یعنی خاک توسرت نه من حتی اون دوتا هم همینجوری بودن
ادرین - ولش کن رادوین من حساب میکنم
رادوین - نمیخواد
گارسون اومد و سفارش ها رو گذاشت و در اخر لیوان اب منو گذاشت جلوم
ترمه و رویا با چهره ی ناراحت نگام میکردن من فقط بیرون رو نگاه میکردم
اینم ی خوصوصیت بود که سه تامون داشتیم مثلا همین که الان اب سفارش دادم
ابم رو ی سره خوردم اخـــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــش خنک بود
به بیرون خیره شدم مردم میرفتن و میومدن حدودا ساعت ۸ بود
رویا - ترمه چرا اب سفارش دادی
+ گفتم شاید بعضیا بدشون بیاد
رویا - درسا دوباره شدی مثل امروز صبح خب حالا ی چیزی گفت
+ بدرک پولش ارزونی خودش گدا که نیستم
رویا - درسا
+ بخور بخور
رادوین - خب چیه زیاد سفارش دادی
+ خب بیا رفتم بجاش اب سفارش دادم تازه پولشم خودم دادم تو که کوفت و زهرمار منو مهمون کردی بس نبود
ادرین - اِ حالا ولش کنین
+ اره ولش کنین
بعد از من کسی حرفی نزد
با دوتا تاکسی رفتیم برج ایفل
از زیر برج رد شدیم و برای خودمون راه میرفتیم منم تنها پشت سرشون راه میرفتم
ادرین - چرا تو رستوران اون کار رو کردی
این کی اومد
+ تا نخواد پول بده والا حالا انگار چی شده
ادرین - حالا اشکال نداره بیا میخوایم بریم جایی
+ کجا
از ساعت ۸:۳۰ تا الان که ساعت ۱۲ است هیچی نخوردم حتی از اتاقم بیرون هم نرفتم کلی بعد از اومدن رویا و ترمه ازم معذرت خواهی کردن منم هیچی نگفتم ادرین برام ناهار اورد و ی دست لباس بهم داد تا بپوشم بریم بیرون
ی لباس حریر سفید ساده که استینش کلوش داشت ولی دستم زیاد معلوم نبود با ی دامن صورتی که پارچه ی خشکش نمای زیبایی به بدن لاغرم داده بود دامنش تا ی خورده بالاتر از زانوم بود ی لایک صورتی زدم و بعد کلا گیس طلایی با تلی که روش گوش گربه بود رو گذاشتم سرم موهاش تا انتهای کمرم میومد ی شال باریک انداختم دور گردنم و خورابشلواری مشکی با صندل های سفید پاشنه پنج سانتیم رو پوشیدم
وقتی داشتم میومدم همه چیزم رو باخودم اوردم
ی خورده ارایش کردم که عالی شد خودم که نمیتونم چشم از خودم بردارم چه برسه به مردم ببینم چندتا خواستگار دارم
وجدان - ای خاک خونه ی عمت تو سرت با این سرو وضع شوهر ندیدت
+ وجدان جان الان میام خفت میکنم
وجدان - بیا ببینم
دستمو مشت کردم زدم به شکمم اخ که خودم دردم گرفت
وجدان - بزن هرچقدر دوست داری بزن من که دردم نمیگیره خودت دردت میگیره من اون دنیا هم باهاتم مرحم درداتم تو گورستون
+ خفه میخوام برم
کیف کوچولوی عزیزم که ی عروسک بهش وصل بود رو برداشتم و بپر بیرون
به به همه تیپ زده بودن
ادرین ی تیپ تمام مشکی با کت اسپورت مشکی زده بود
اروین شلوار جین ابی با ی لباس ابی پوشیده بود
رادوینم شلوار جین مشکی با تیشرت سبز پررنگ پوشیده بود
رویا و ترمه هم لباساشون مثل مال من بود ولی موهای ترمه طلایی و مشکی بود و به اندازه ی موهای من ولی موهای ترمه مشکی بود
خلاصه خوشکل شده بودیم
اول رفتیم بازار ولی من هیچی به غیر از پاستیل نخریدم اونم با مقدار پول کمی که داشتم
رفتیم شهر بازی
ترمه - بپرین بریم چرخ و فلک
+ من نمیام
ترمه - مثل اون دفعه میدزدنت بعد چشماتو باز میکنی میبینی ی بچه تو ب*غ*لتِ حالا این کیه بچه ی خودته
+ یعنی من نه ماه نفهمم چجوری زندگی میکنم بعد شما هم منو پیدا نکنین بابا زنگ بزنین پوارو یا مارپل منو سریع پیدا میکنن
رویا - بزن بریم چرخ
+ یا خدا بریم
به به داشت حالم بهم میخورد من موندم چرخ و فلک چیه اینا درست کردن
بعد از بازی رفتیم ترن هوایی بعدررفتیم تونل حالا هم رستوران از جیب رادوین هرچی می خوایم میخوریم رادوینم فقط حرس نوشجان بکنه
داخل رستوران ی میز که دورش دوتا دختر و دوتا پسر نشسته بودن تمام به ما نگاه میکردن
ترمه - الانه که رفتم چشماشون رو از شبکیه در اوردم
رویا - بریم من که حاظرم
+ کجا بریم بریم ایران که نیست الان میخوای فهش بدی به انگلیسی اونا هم نمیدونن بهد حسرت میخوری
گارسون اومد ما سه تا به اینگلیسی سفارش دادیم
رویا بستنی شکلانی با ابپورتغال ترمه بستنی با زله منم ایس پک با کیک و ژله سفارش دادم
رادوین و اروین قهوه و ادرین ابپورتغال سفاش دادن
لبخند عمیقی به رادوین زدم
رادوین (عصبانی) - بفرما نوشابه کمت نبود از جیب تو که نیست
لبخندم از روی صورتم پاک شد شدم همون درسای امروز صبح
بلندشدم و رفتم سفارشم رو عوض کردم بجاش ی لیوان اب سفارش دادم همونجا هم حساب کردم
با حالت کمی اخم رفتم پیششون نشستم
رادوین - چی شد کمش کردی یا زیاد
+....
ساکت بودم فقط بهش نگاه میکردم از کوچیکیم همین جوری بودم بودم اگه نمی خواستم حرف بزنم در این مواقع که بد میشودم جوری فرد رو نگاه میکردم و پوزخند میزدم که یعنی خاک توسرت نه من حتی اون دوتا هم همینجوری بودن
ادرین - ولش کن رادوین من حساب میکنم
رادوین - نمیخواد
گارسون اومد و سفارش ها رو گذاشت و در اخر لیوان اب منو گذاشت جلوم
ترمه و رویا با چهره ی ناراحت نگام میکردن من فقط بیرون رو نگاه میکردم
اینم ی خوصوصیت بود که سه تامون داشتیم مثلا همین که الان اب سفارش دادم
ابم رو ی سره خوردم اخـــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــش خنک بود
به بیرون خیره شدم مردم میرفتن و میومدن حدودا ساعت ۸ بود
رویا - ترمه چرا اب سفارش دادی
+ گفتم شاید بعضیا بدشون بیاد
رویا - درسا دوباره شدی مثل امروز صبح خب حالا ی چیزی گفت
+ بدرک پولش ارزونی خودش گدا که نیستم
رویا - درسا
+ بخور بخور
رادوین - خب چیه زیاد سفارش دادی
+ خب بیا رفتم بجاش اب سفارش دادم تازه پولشم خودم دادم تو که کوفت و زهرمار منو مهمون کردی بس نبود
ادرین - اِ حالا ولش کنین
+ اره ولش کنین
بعد از من کسی حرفی نزد
با دوتا تاکسی رفتیم برج ایفل
از زیر برج رد شدیم و برای خودمون راه میرفتیم منم تنها پشت سرشون راه میرفتم
ادرین - چرا تو رستوران اون کار رو کردی
این کی اومد
+ تا نخواد پول بده والا حالا انگار چی شده
ادرین - حالا اشکال نداره بیا میخوایم بریم جایی
+ کجا
۱۱.۷k
۰۹ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.