هوا کبود شد این ابتدای باران است

،،
هوا کبود شد، این ابتدای باران است
دلا دوباره شب دلگشای باران است

نگاه تا خلاء وهم می‌کشاندمان
مرا به کوچه ببر، این صدای باران است

اگرچه سینه من شوره زار تنهایی است
ولی نگاه ترم آشنای باران است

دلم گرفته از این سقف های بی روزن
که عشق رهگذر کوچه‌های باران است

بیا دوباره نگیریم چتر فاصله را
که روی شانه‌ی گل، جای پای باران است

نزول آب حضور دوباره برگ است
دوام باغچه در های‌های باران است



‌‎
دیدگاه ها (۰)

" دل" چه دنیای قشنگی دارد... "بزرگ" میشود...

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...#فاضل_نظری 🌾

حاشا که به عالم از تو خوشتر یاریستیا خوبتر از دیدن رویت کاری...

به بام بارگاه دوست روزی بال بگشایماگر اندر هوای او فرو ریزد ...

پارت ۱هوا مثل همیشه سرد بود،دست های کوچیک و لاغرم رو بیشتر د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط