گفتمش من آن سمند سرکشم

گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است ؛
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است ...

#
دیدگاه ها (۱)

از آنی که دارد میرود دلگیر نشوید!او دارد خودش را بازی میکند....

بیمار خنده های توأم بیشتر بخند...#فریدون_مشیری

دوستت دارم"و روزی می آید که این شعرسرود تمام درختان این خیا...

بی معرفت!چه جوری عواطفو خاطرات را قورت دادی؟هسته آلبالو که ن...

محتاجم …به خدایی که دستانش ، داستان عشق استنامش ، تعبیر یک ر...

Part:۲۱_____________________________و کمربندش رو در رو و ضرب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط