P
P9🦋
&اوف کی میرسیم
-یه ساعت مونده قشنگم
&من خوابم میاد
-میخوای الان بخوابی یا بریم هتل
&الان اگه بخوابم تا هتل بد خواب میشم
-تو نگران این چیزا نباش من بغلت میکنم میبرمت بالا
&داداشی
-جونم(موهاشو از جلو صورتش کنار میزنه)
&میگم که اگه بخوابم دیگه نمیتونیم بریم گردش
-اونجای که میریم شبش قشنگه
& واقعا
-اره عزیزم
&پس میتونم بخوابم
-البته که میتونی بیا بغلم بخواب
&چشم(رفت بغلش و سرشو تو سینش پنهون کرد و خوابید)
ویو نامجون:
وقتی دیدم خوابش برد تو بغلم آروم دراز کشیدم پتو رو روش کشیدم میخواستم از خودم جداش کنم اما محکم چسبید بهم از کیوتیش خندم گرفت منم محکم بغلش کردم و سرشو بوسیدم پتو رو بیشتر روس کشیدم و گوشیم رو در آوردم و رفتم تو اینیستا زمان کلا از دستم در رفت یهویی به خودم اومدم دیدم راننده داره صدام میکنه
§رسیدیم قربان
-باشه ما میریم تو توم وسایل رو بیار
§چشم
ویو نامی:
آروم بغلش کردم و کفشاشمو پوشیدم و کفشای رائونم پوشوندم و کیف جیبی کوچیک رائون و کیف کمری خودمو برداشتم و رفتم بالا با کارت درو باز کردم و رفتم تو و رائون رو آروم گذاشتم رو تخت و کفشاشو در آوردم کلاهشم از سرش در آوردم و پتو رو کشیدم روش و بوسه ی رو پیشونیش زدم که دیدم دارن در میزنم رفتم باز کردم راننده بود وسایل رو آورده بود ازش گرفتم گذاشتنشون تو و از تو چمدون یه لباس راحتی برای رائون برداشتم و لباسشو با لباس راحتی آروم طوری که بیدار نشه عوض کردم و لباس خودمم عوض کردم و رفتم کنارش رو تخت دراز کشیدم و کشیدمش تو بغلم چونکه خونه جنگلی بود دور تا دورش پنجره داشت خیلی قشنگ بود بارون کم کم داشت شروع میشد صداش خیلی قشنگ بود منظره ی خونه به قدری زیبا بود که نمیتونستم چشم بردارم ازش اما منظره ی زیبا ترس تو بغلم بود حالا که فکر میکنم من تو زندگیم قشنگ تر از این دختر چیزی ندیدم جدی جدی جونم به جونش وصله محکم تر بغلش کردم و شونه ی لختش رو بوسیدم چونکه هوا گرم تر شده بود یه لباس باز تنش کرده بودم که یه شلوارک کوتاه و یه تیشرت لش بلند بود که شونه های لخت بود همینطوری به بوسیدنش ادامه دادم که دیدم چشماشو باز کرد و بیدار شد
ادامه دارد...
🦋اسلاید های بعدی میتونید هتل رو ببینید
&اوف کی میرسیم
-یه ساعت مونده قشنگم
&من خوابم میاد
-میخوای الان بخوابی یا بریم هتل
&الان اگه بخوابم تا هتل بد خواب میشم
-تو نگران این چیزا نباش من بغلت میکنم میبرمت بالا
&داداشی
-جونم(موهاشو از جلو صورتش کنار میزنه)
&میگم که اگه بخوابم دیگه نمیتونیم بریم گردش
-اونجای که میریم شبش قشنگه
& واقعا
-اره عزیزم
&پس میتونم بخوابم
-البته که میتونی بیا بغلم بخواب
&چشم(رفت بغلش و سرشو تو سینش پنهون کرد و خوابید)
ویو نامجون:
وقتی دیدم خوابش برد تو بغلم آروم دراز کشیدم پتو رو روش کشیدم میخواستم از خودم جداش کنم اما محکم چسبید بهم از کیوتیش خندم گرفت منم محکم بغلش کردم و سرشو بوسیدم پتو رو بیشتر روس کشیدم و گوشیم رو در آوردم و رفتم تو اینیستا زمان کلا از دستم در رفت یهویی به خودم اومدم دیدم راننده داره صدام میکنه
§رسیدیم قربان
-باشه ما میریم تو توم وسایل رو بیار
§چشم
ویو نامی:
آروم بغلش کردم و کفشاشمو پوشیدم و کفشای رائونم پوشوندم و کیف جیبی کوچیک رائون و کیف کمری خودمو برداشتم و رفتم بالا با کارت درو باز کردم و رفتم تو و رائون رو آروم گذاشتم رو تخت و کفشاشو در آوردم کلاهشم از سرش در آوردم و پتو رو کشیدم روش و بوسه ی رو پیشونیش زدم که دیدم دارن در میزنم رفتم باز کردم راننده بود وسایل رو آورده بود ازش گرفتم گذاشتنشون تو و از تو چمدون یه لباس راحتی برای رائون برداشتم و لباسشو با لباس راحتی آروم طوری که بیدار نشه عوض کردم و لباس خودمم عوض کردم و رفتم کنارش رو تخت دراز کشیدم و کشیدمش تو بغلم چونکه خونه جنگلی بود دور تا دورش پنجره داشت خیلی قشنگ بود بارون کم کم داشت شروع میشد صداش خیلی قشنگ بود منظره ی خونه به قدری زیبا بود که نمیتونستم چشم بردارم ازش اما منظره ی زیبا ترس تو بغلم بود حالا که فکر میکنم من تو زندگیم قشنگ تر از این دختر چیزی ندیدم جدی جدی جونم به جونش وصله محکم تر بغلش کردم و شونه ی لختش رو بوسیدم چونکه هوا گرم تر شده بود یه لباس باز تنش کرده بودم که یه شلوارک کوتاه و یه تیشرت لش بلند بود که شونه های لخت بود همینطوری به بوسیدنش ادامه دادم که دیدم چشماشو باز کرد و بیدار شد
ادامه دارد...
🦋اسلاید های بعدی میتونید هتل رو ببینید
- ۹.۱k
- ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط