طاق آمبولانس را چند بار دید میزنم مجتبی لجش گرفته بس ن

🌴طاق آمبولانس را چند بار دید میزنم. مجتبی لجش گرفته: بس نیست ؟! چقدر طاق را دید می زنی؟ همه صافکارها یک بار رو به روی ماشین می ایستند و نگاه می کنند، بعد هم درستش می کنند و دیگر کاری ندارند که چه می شود. تو هم از بالا می بینی، هم از پایین، هم از چپ، هم از راست، بغل، رو به رو، زیر و رو.....بابا! چه خبرت است؟!

🌴حس می کنم کمی خسته شده. لبخندی حواله اش میکنم: طاق آمبولانس باید محکم باشد و سفت بشود تا وقتی می رود توی دست انداز و بالا و پایین می افتد، صدا ندهد.

🌴آمبولانس همه اش می رود خط مقدم، اگر طاقش صدا بدهد، راننده فکر میکند با گلوله او را دارند می زنند. می ترسد و یک وقت برمی گردد عقب.....

#عباس_دست_طلا
#شهید
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
دیدگاه ها (۱)

🌴می خواهیم ناهار بخوریم که دو نفر از برادران تصویر بردار و گ...

🌴آ سیّد هم به اتاق ما می آید و با هم شام می خوریم. می گوید: ...

🌴یکی از دوستانم توی سردخانه کار میکند. شاید حسین را برده اند...

🌺بدن حاجی دردمند از جبهه ها و رزم هایش بود‌‌.زخم هایی که یاد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط