#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۲۵ 💚

شوگا: خب؟
لیندا و حرکاتشو زیر نظر داشتم........
ــ خب به جمالت.
شوگا: چیکارم داشتید؟
ــ هیچکار.
شوگا: هی پسر اینجایی؟
ــ نع.. هاا آره چطور؟
شوگا: میگم چیکارم داشتی؟
ــ جیهوپ خودت بگو. ما میریم بالا. با این کار دارم.
یوری: چی؟؟ کجا؟؟
ــ خودت که درجریانی.
بلند شدم..........
ــ هی دختره بلند شو بریم.
لیندا: من باهات هیچ جایی نمیام.
ــ انگار دلت برا بغل کردنت گیر کرده.
زدم تو خال عصبی شد.............
لیندا: من فعلا به نردبان نیاز ندارم.
دختره***. بلند شد.........
دستشو محکم گرفتمو کشوندمش. میدیم که دردش میاد ولی حرف نمیزد. رسیدیم. در اتاقمو باز کردم. انداختمش رو تخت...........
ــ که میخوای با پادشاه جوان و مجرد بنگتن بجنگی آره؟
نزدیکترش شدم. ترسیده بود تو چشاش میشد دید. از پشت سرش گرفتم و سرشو به سرم نزدیکتر کردم. چشاشو بستو یه قطره اشک سر خورد. قطه اشکشو دنبال کردم. دستش خیلی قرمز شده. نه من اینکارو باهاش کرده بودم؟ قلبم لغزید. از خودم متنفر شدم. به صورتش نگاه کردم من باعث اشکاش شده بودم. خم شدم و از کشو کنار تختم کرم تقویت کننده برداشتم. سرشو اروم تو بالشت گذاشتم..........






ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
دیدگاه ها (۱)

#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۲۶ 💚

#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۲۷ 💚

#درخواستی استوری بود💚💙

BTS⟭⟬💜

پارت دارک (۱) :

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴²پسرا الاناس که بیدار شن چن ساعت پیش رفتن ...

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط