جزیره کشف نشده 🌴 پارت۲۷ 💚
ــ صبحونه خوردی؟
لیندا: اهوم.
ــ من جلسه دارم یه ساعت دیگه میام تا اون موقع خودتو سرگرم کن.
پس یوری کدوم گوری رفته؟.......
لیندا: باشه.
ناراحت بود. باید برم زود برگردم. تا کاری به دستمون نده باز بیهوش بشه. از پله ها باهم پایین رفتیم. اون رفت جلوی تلوزیون نشست. منم از در رفتم بیرون ماشین منتظرم بود. سوار ماشین شدم. رسیدیم به جلسه. بازم مشکلات همیشگی. ساعت نگاه کردم. جلسه تموم شد. داخل عمارت شدم. جلوی تلوزیون خوابش برده بود. چشم به دستش افتاد. رو باند چیزی نوشته بود. عکسشو گرفتم و زدم رو مترجم. نوشت[انتقام از صاحب باند] خندیدم. چشاشو باز کرد. خودمو جمع و جور کردم...........
ــ اهم بیدار شدی؟
لیندا: آره. نمیبینی؟
ــ اوکی. برات یه چیز خریدم. من تا حالا هیچ دختری دور و برم نبود بخاطر همین سلیقم برا هدیه خریدن دخترا افتضاحه. برا همینم شنیدم دخترا از اینجور چیزا خوششون میاد. پاستیلا رو بهش دادم.........
لیندا: وایییی.
چنان جیغی زد که گفتم الاناس سقف رو سرم خراب بشه. این دختر کیه؟ گونمو بوسیدو به پاستیلا نگاه کرد. چی؟؟ یعنی اینقدر دوسش داره؟ بخاطر خریدن اونا اینجوری کرد؟...........
ــ خب بخشیدی؟
لیندا: مگه کاری کردی؟
ــ خب..
لیندا: خیلی مرسی بابت اینا خیلی وقت بود نخورده بودم.
ــ یه چیز دیگه هم دارم.
لیندا: چیه؟
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
لیندا: اهوم.
ــ من جلسه دارم یه ساعت دیگه میام تا اون موقع خودتو سرگرم کن.
پس یوری کدوم گوری رفته؟.......
لیندا: باشه.
ناراحت بود. باید برم زود برگردم. تا کاری به دستمون نده باز بیهوش بشه. از پله ها باهم پایین رفتیم. اون رفت جلوی تلوزیون نشست. منم از در رفتم بیرون ماشین منتظرم بود. سوار ماشین شدم. رسیدیم به جلسه. بازم مشکلات همیشگی. ساعت نگاه کردم. جلسه تموم شد. داخل عمارت شدم. جلوی تلوزیون خوابش برده بود. چشم به دستش افتاد. رو باند چیزی نوشته بود. عکسشو گرفتم و زدم رو مترجم. نوشت[انتقام از صاحب باند] خندیدم. چشاشو باز کرد. خودمو جمع و جور کردم...........
ــ اهم بیدار شدی؟
لیندا: آره. نمیبینی؟
ــ اوکی. برات یه چیز خریدم. من تا حالا هیچ دختری دور و برم نبود بخاطر همین سلیقم برا هدیه خریدن دخترا افتضاحه. برا همینم شنیدم دخترا از اینجور چیزا خوششون میاد. پاستیلا رو بهش دادم.........
لیندا: وایییی.
چنان جیغی زد که گفتم الاناس سقف رو سرم خراب بشه. این دختر کیه؟ گونمو بوسیدو به پاستیلا نگاه کرد. چی؟؟ یعنی اینقدر دوسش داره؟ بخاطر خریدن اونا اینجوری کرد؟...........
ــ خب بخشیدی؟
لیندا: مگه کاری کردی؟
ــ خب..
لیندا: خیلی مرسی بابت اینا خیلی وقت بود نخورده بودم.
ــ یه چیز دیگه هم دارم.
لیندا: چیه؟
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
۱۶.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.