عشق همان نگاهی ست
عشق همان نگاهی ست
که وقتی حواسش نیست به او میکنی،
عشق هما قدم زدن های آهسته ای ست
که سعی میکنی پا به پایش بروی،
عشق همان حسی ست
که باشنیدن اسمش بر دلت می نشیند؛
عشق همان میم مالکیتی ست
که هربار در دلت به پایان اسمش می چسبانی،
عشق همان لبخندی ست که
با خیالش شکوفه میزند،
و اما در کنارش سکوت میکنی!
زبانت قفل میشودو نمیتوانی ابراز کنی
و در آخر عشق حسرتی میشود؛
در کوچه پس کوچه های غم گرفته ی دلت...
"عشق است و همین لذت ابراز و دگر هیچ"
که وقتی حواسش نیست به او میکنی،
عشق هما قدم زدن های آهسته ای ست
که سعی میکنی پا به پایش بروی،
عشق همان حسی ست
که باشنیدن اسمش بر دلت می نشیند؛
عشق همان میم مالکیتی ست
که هربار در دلت به پایان اسمش می چسبانی،
عشق همان لبخندی ست که
با خیالش شکوفه میزند،
و اما در کنارش سکوت میکنی!
زبانت قفل میشودو نمیتوانی ابراز کنی
و در آخر عشق حسرتی میشود؛
در کوچه پس کوچه های غم گرفته ی دلت...
"عشق است و همین لذت ابراز و دگر هیچ"
۷۴۴
۰۱ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.