Part

Part58
ته:ات کوک هیجا نبو.......
چیشده
ات:داداش(گریه)
ته:کوک چه اتفاقی افتاده
کوک:ته همین الان میریم تيمارستان
ته:کوک چی میگی
کوک:ته من اینجا بمونم به همه آسیب میزنم باید برم
ته:بکی بگه چی شده
کوک:نن به ات تجاوز کردم(یک قطره اشک)
ته:چییییییییی(داد)
کوک:از پشت
فقط همین الان میخوام برم
و ات میدونم الان دیگه بهم اعتماد نداری ولی فقط میتونم بگم ببخشید
ات:فقط برووووووو(داد)
کوک:(گریه).
ته:هانا و بچه ها مواظب ات باشین تا بیام

ته ویو
کوک رو گزاشتم اونجا رفتم خونه به همه گفتم برن بیرون رفتم پیش ات نشستم فقط گریه میکرد

ته:ات میدونم کار اشتباهی کرده ولی دست خودش نبوده میبخشیش کوک تو ماشین فقط بغض کرده بود
ات:(گریه)
ته:باشه فردا که بهتر شدی باهات صحبت میکنم
راستی میخوای بگم آریانا بیاد کنارت بخوابه
ات:نه میخوام تنها باشم
ته:باشه

پرس زمانی به فردا صبح.......................................................................

ته ویو
از خواب بیدار شدم رفتم اتاق ات و کوک ات خواب بود رفتم کنارش گونشو ناز کردم بیدار شد
ته:صبح بخیر
ات:صبح بخیر(بغض)
ته:ات میدونم کوک کاره خیلی اشتباهی انجام داده من خودم خیلی از دستش اعصبانیم میشه ببخشیش
ات:نه نمیبخشم میدونم مشکل داره میدونم مست بود ولی نمیتونم ببخشمش(گریه و جدی)
دیدگاه ها (۲)

Part59 ته:هوفففف باشهرفتم بیرون آرین ویوبابا اومد بیرون من ر...

Part60پرش زمانی به فرودگاه.....................................

Part56پرش زمانی به یک هفته بعد ................................

تولدت مبارک جونگکوکی عشقمخیلی دوستت دارم همه اعضا شدن یکی از...

پارت ۷آنچه گذشت: رفتم توی اتاقم که.....نشستم روی تخت و به فک...

پارت آخرآنچه گذشت: از دستشویی امدم بیرون که دیدم......یهو یو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط