یه آهنگ خارجی که درست و حسابی بلد نبود رو زمزمه میکرد که
یه آهنگ خارجی که درست و حسابی بلد نبود رو زمزمه میکرد که چشمش به کاکتوس روی طاقچه افتاد و رفت سراغش. با تموم زورش کاکتوس رو فشار داد و وقتی دستش پر از خون شد روی دیوار اتاقش نوشت: ازت متنفرم! (احتمالا خطاب به خودش)
۶.۶k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.