فیک جیمین موچی کیوت پارت پنجم
فیک جیمین موچی کیوت پارت پنجم
رفتم روسرش مبینا بود خواستم دستشو بگیرم که خودش بلند شد یکم باهم پیاده روی کردیم منو به خونش دعوت کرد و با کلی اصرار قبول کردم وقتی داشت پنکیک درست می کرد اصلا حواسش به من نبود
من تو ذهنم:چرا وقتی افتاد زمین و سریع رفتم پیشش قلبم تند میزد ؟چرا وقتی میخواست بلند بشه دستمو نگرفت؟نکنه دوستم نداره؟نکنه عاشقش شدم؟
تو همین فکرا بودم که صدام زد
-پنکیک امادست
اورد سرمیز و با مربای آلبالو خوردیم در حین خوردن پرسیدم:چرا وقتی افتادی اومدم کمکت کنم دستمو نگرفتی؟
قرمز شد سرشو انداخت پایینو گفت:من نمیتونم بع نامحرم دست بزنم گناهه برام برای همین خودم از روی زمین بلند شدم+اها (خب جواب یک سوالمو گرفتم)
+یه سوال دارم ولی از پرسیدنش خجالت میکشم
-راحت باش
+میخواستم بدونم که تو منو چقدر دوست داری؟
-خب اینکه معلومه خیلی زیاد اوتقدر مه اصلا مثال زدنی نیست
+(دوتا از چهار تا)
خوردیم و ظرفارو جمع کرد و خداحافظی کردم و اومدم خونه تو راه هنش تو فکر این بودم نکنه عاشقش شدم؟نکنه اونم واقعا عاشقم باشه؟
وقتی رسیدم خونه لباس عوض کردم و رفتم و رو کاناپه نشستم بعد چند دقیقه تهیونگ اومد نشست کنارم ولی متوجه نشدم زد رو بازوم که
از فکر بیرون اومدم
ت.جیمین چیزی شده؟خیلی تو فکری امروز؟
+میشه بیای تو اتاق
ت.باشه
رفتیم تو اتاق
+میگم تهیونگ تو دیروز یادته فن ساین یه دختر چادری اومد به هممون یه هدیه داد؟
ت.که گلسر زد به موت؟
+اره همون
ت.خب اره
+امروز صبح هردو داشتیم تو پارک قدم میزدیم اون افتاد زمین منم خیلی اتفاقی دیدمش وقتی داشتم میرفتم کمکش کنم قلبم تند تند میزد رفتم دستشو بگیرم که خودش بلند شد و دستمو نگرفت دلیل اینکه کمکمو رد کرد میدونم ولی دلیل تپش قلب تندمو نه:(
ت.تو دوسش داری؟
+خب راستش.....ا....اره
ت.اینکه اون موقع قلبت تند میزد یعنی عاشقش شدی
+چی میگی تهیونگ؟منو عاشقی؟
ت.سعی نکن با این کارا خودتو گول بزنی تو عاشقش شدی منم قبلا مثل تو عاشق یه نفر بودم همین احساسات رو داشتم ولی دیر بهش گفتم و همه چیز خراب شد.باید بهش بگی که دوسش داری
+باشه بهش میگم
گوشیمو برداشتم و بهش پیام دادم و گفتم: سلام چطور بهت بگم من ____شدم ساعت۶یه ماشین میاد در خونت سوار شو میارتت محل قرار
(از زبان مبینا)
بعداز رفتن جیمین رفتم حمام وقتی اومدم بیرون جیمین پیام داده بود وقتی خوندم یکم شوکه شدم
-وای خدا ینی جیمین عاشقم شده؟!
فرشته ناامیدی:نبابا جیمین بیاد عاشق تو داغون بشه؟اون با یکی مثل تو غیر ممکنه
فرشته امید:حالا تو خیلی امیدوار باش ولی بهش وابسته نشو ممکنه اصلا احساس دیگه ای بهت داشته باشه و ازت خوشش نیومده باشه بهتره بهش وابسته نشی چون اگه ترکت کنه افسرده میشی اوکی؟
-باشع سعیمو میکنم
رفتم روسرش مبینا بود خواستم دستشو بگیرم که خودش بلند شد یکم باهم پیاده روی کردیم منو به خونش دعوت کرد و با کلی اصرار قبول کردم وقتی داشت پنکیک درست می کرد اصلا حواسش به من نبود
من تو ذهنم:چرا وقتی افتاد زمین و سریع رفتم پیشش قلبم تند میزد ؟چرا وقتی میخواست بلند بشه دستمو نگرفت؟نکنه دوستم نداره؟نکنه عاشقش شدم؟
تو همین فکرا بودم که صدام زد
-پنکیک امادست
اورد سرمیز و با مربای آلبالو خوردیم در حین خوردن پرسیدم:چرا وقتی افتادی اومدم کمکت کنم دستمو نگرفتی؟
قرمز شد سرشو انداخت پایینو گفت:من نمیتونم بع نامحرم دست بزنم گناهه برام برای همین خودم از روی زمین بلند شدم+اها (خب جواب یک سوالمو گرفتم)
+یه سوال دارم ولی از پرسیدنش خجالت میکشم
-راحت باش
+میخواستم بدونم که تو منو چقدر دوست داری؟
-خب اینکه معلومه خیلی زیاد اوتقدر مه اصلا مثال زدنی نیست
+(دوتا از چهار تا)
خوردیم و ظرفارو جمع کرد و خداحافظی کردم و اومدم خونه تو راه هنش تو فکر این بودم نکنه عاشقش شدم؟نکنه اونم واقعا عاشقم باشه؟
وقتی رسیدم خونه لباس عوض کردم و رفتم و رو کاناپه نشستم بعد چند دقیقه تهیونگ اومد نشست کنارم ولی متوجه نشدم زد رو بازوم که
از فکر بیرون اومدم
ت.جیمین چیزی شده؟خیلی تو فکری امروز؟
+میشه بیای تو اتاق
ت.باشه
رفتیم تو اتاق
+میگم تهیونگ تو دیروز یادته فن ساین یه دختر چادری اومد به هممون یه هدیه داد؟
ت.که گلسر زد به موت؟
+اره همون
ت.خب اره
+امروز صبح هردو داشتیم تو پارک قدم میزدیم اون افتاد زمین منم خیلی اتفاقی دیدمش وقتی داشتم میرفتم کمکش کنم قلبم تند تند میزد رفتم دستشو بگیرم که خودش بلند شد و دستمو نگرفت دلیل اینکه کمکمو رد کرد میدونم ولی دلیل تپش قلب تندمو نه:(
ت.تو دوسش داری؟
+خب راستش.....ا....اره
ت.اینکه اون موقع قلبت تند میزد یعنی عاشقش شدی
+چی میگی تهیونگ؟منو عاشقی؟
ت.سعی نکن با این کارا خودتو گول بزنی تو عاشقش شدی منم قبلا مثل تو عاشق یه نفر بودم همین احساسات رو داشتم ولی دیر بهش گفتم و همه چیز خراب شد.باید بهش بگی که دوسش داری
+باشه بهش میگم
گوشیمو برداشتم و بهش پیام دادم و گفتم: سلام چطور بهت بگم من ____شدم ساعت۶یه ماشین میاد در خونت سوار شو میارتت محل قرار
(از زبان مبینا)
بعداز رفتن جیمین رفتم حمام وقتی اومدم بیرون جیمین پیام داده بود وقتی خوندم یکم شوکه شدم
-وای خدا ینی جیمین عاشقم شده؟!
فرشته ناامیدی:نبابا جیمین بیاد عاشق تو داغون بشه؟اون با یکی مثل تو غیر ممکنه
فرشته امید:حالا تو خیلی امیدوار باش ولی بهش وابسته نشو ممکنه اصلا احساس دیگه ای بهت داشته باشه و ازت خوشش نیومده باشه بهتره بهش وابسته نشی چون اگه ترکت کنه افسرده میشی اوکی؟
-باشع سعیمو میکنم
۳۷.۸k
۱۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.