پارت ¹⁵ عشق مافیایی
پارت ¹⁵ عشق مافیایی
ا.ت ویو
رفتیم با جیمین آماده شدیم و رفتیم به سمت پاساژ اول از همه رفتیم سمت لباس عروس چند تا انتخاب کردم و رفتم بپوشم
.........
ج. زیادی بازه
........
ج. زیادی سادست
........
ج. ...........
ا.ت. جیمین جیمین
جیمین ویو
وقتی تو اون لباس دیدمش معرکه بود و محوش شده بودم واقعا زیبا بود
وقتی به خودم اومدم دیدم آ.ت داره صدام میکنه
ج. ها بله
ا.ت. چطور شدم
ج. همینو بر میداریم واقعا جذاب شدی
ا.ت. میسیییی خب حالا مونده کت شلوار تو
ج. بریممم
[رفتن به سمت کت شلوار ]
..........
ا.ت. به لباسم نمیاد بعدی
.........
ا.ت. نوچ نوچ نوچ اصلا بهت نمیاد
...........
ا.ت. اصلا و ابدا
...........
ا.ت. خودشه واقعا جذاب شدی
ج. ولی چرا محوم نشدی هوم [ کیوت]
ج. اگه محوت بشم حواسم نیست میترسم مستر پارک رو از شدت جذابی بدزدن[ لبخند]
ج خنده . خب دیگه چی مونده
ا.ت. خب انگشتر این دیگه آخریشه
ج. اوم خوبه بریم
[ طلا فروشی]
[فروشنده : ف]
ف. سلام خانم [ تعظیم]
ج. وات
ا.ت. خب اینجا برای منه خوشت اومد
ج. واوو
ا.ت. خب برو بهترین حلقه هامون رو بیار
ف. چشم خانم
[ گوشی ا.ت زنگ خورد ]
ا.ت. او بکهیونه
مکالمه
ا.ت. بله
بکی. خانم بهمون حمله شده [ نفس نفس ]
ا.ت. چی بکهیون بکهیونننن[ داد]
[ قطع شد]
ا.ت. جیمین بدو باید بریم به امارتم حمله شده
ج. چییی [ تعجب]
ف. خانم ......
ا.ت. الان نه بعدا میام
ف. چشم
پایان این پارت شرطا نرسید ولی گذاشتم
شرط
لایک . ۱۰
کامنت. ۱۰
ا.ت ویو
رفتیم با جیمین آماده شدیم و رفتیم به سمت پاساژ اول از همه رفتیم سمت لباس عروس چند تا انتخاب کردم و رفتم بپوشم
.........
ج. زیادی بازه
........
ج. زیادی سادست
........
ج. ...........
ا.ت. جیمین جیمین
جیمین ویو
وقتی تو اون لباس دیدمش معرکه بود و محوش شده بودم واقعا زیبا بود
وقتی به خودم اومدم دیدم آ.ت داره صدام میکنه
ج. ها بله
ا.ت. چطور شدم
ج. همینو بر میداریم واقعا جذاب شدی
ا.ت. میسیییی خب حالا مونده کت شلوار تو
ج. بریممم
[رفتن به سمت کت شلوار ]
..........
ا.ت. به لباسم نمیاد بعدی
.........
ا.ت. نوچ نوچ نوچ اصلا بهت نمیاد
...........
ا.ت. اصلا و ابدا
...........
ا.ت. خودشه واقعا جذاب شدی
ج. ولی چرا محوم نشدی هوم [ کیوت]
ج. اگه محوت بشم حواسم نیست میترسم مستر پارک رو از شدت جذابی بدزدن[ لبخند]
ج خنده . خب دیگه چی مونده
ا.ت. خب انگشتر این دیگه آخریشه
ج. اوم خوبه بریم
[ طلا فروشی]
[فروشنده : ف]
ف. سلام خانم [ تعظیم]
ج. وات
ا.ت. خب اینجا برای منه خوشت اومد
ج. واوو
ا.ت. خب برو بهترین حلقه هامون رو بیار
ف. چشم خانم
[ گوشی ا.ت زنگ خورد ]
ا.ت. او بکهیونه
مکالمه
ا.ت. بله
بکی. خانم بهمون حمله شده [ نفس نفس ]
ا.ت. چی بکهیون بکهیونننن[ داد]
[ قطع شد]
ا.ت. جیمین بدو باید بریم به امارتم حمله شده
ج. چییی [ تعجب]
ف. خانم ......
ا.ت. الان نه بعدا میام
ف. چشم
پایان این پارت شرطا نرسید ولی گذاشتم
شرط
لایک . ۱۰
کامنت. ۱۰
۵.۹k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.