you will be yours🍷
you will be yours🍷
صبح
ویو ات از خواب پاشدم با صدای زنگ در رفتم باز کردم خدمتکار هتل بود صبحونه اورد جیمین بیدار کرده صبحونه خوردیم
ات:جیمین امروز باید بیام شرکت
جیمین:نه عشقم نیازی نیست
ات:واقعا
جیمین:اهوم
اها راستی میخوام رابطمون بگم
ات:ی... یعنی چی
جیمین:خب میخوام بگم که منو تو رابطه داریم باهم به کل خانوادم میگم
ات:جیمین ببین ما رابطه ان چنانی نداریم که بخوای بگی
جیمین:مگه باید رابطمون چجوری باشه بیبی گرل😏
ات:مسخره بازی درنیا جدی میگم بزار یه ماه یه هفته بگذره بعد
جیمین:یه ماه یه هفته چی میگی هفته دیگه قرار ازدواج کنیم
ات:چی میگی مگه دنیا داره به اخر میرسه بعد تو زن داری من نمی تونم با تو ازدواج کنم بچه هاتون چند ماه دیگه به دنیا میاد
جیمین:ببین منو اگه خودت نخوای ازدواج کنیم بزور تورو زن خودم میکنم فهمیدی یانه؟ (کمی با داد)
ات:باشه اما چرا داد میزنی ☹️
جیمین:ببخشید بیب اخه وقتی حرف یونا میاد وسط خیلی عصبی میشم
ات:تکلیف اون بچه ها چی میشه
جیمین:برن بمیرن
ات:من الان جدیم
جیمین:یونا رو طلاق میدم بعد بچه هارو میدم پرورشگاه
ات:یعنی من دارم زندگی دوتا بچه رو خراب میکنم
جیمین:وای ات بگذریم تو اول اخر قرار زن من شی منم شوهر تو میشم
ات:خب صبحونه تموم شد منو بزار خونه خودم میخوام برم
جیمین:ناراحت شدی🤨
ات:نوچ
جیمین:هممم🤨
ات:واقعا نه دارم فکر میکنم چجوری به جنی، و سوجون و سه یون ارا بگم
جیمین: اونا کین
ات: ابجی هام و داداشام
جیمین:اوکی بیبی گرل
میرن بیرون هتل ات رو میزاره خونه جیمین میره شرکت
ویو ات
درسته خیلی جیمین دوست دارمو عاشقشم دوس دارم باهاش ازدواج کنم اما اون خب زن داره بعد اونا کل خانوادشون مافیان امکان داره زندگیم خراب بشه وای خدا اگه قبولم نکنم جیمین بزور منو میکنه زن خودش فاک
ویو جیمین
رسیدم شرکت چندتا پرونده امضا کردم کم بودن رفتم خونه بعدش دوباره قیافه حال بهم زن بقیه رو باید ببینم👍🗿
+:سلام پسر گلم خوبی؟
جیمین:سلام مامان خوبم چه خبر
+:خبری نیست دارن سفره رو اماده میکنن غذا مورد علاقتو اجوما درست کرده
جیمین:هممم😁
اون هر.زه چیکار میکنه
+:تو اتاقش داره با مامانشو خالش حرف میزنه
جیمین:اها باشه من برم تو حیاط حوصلم سر نره فعلا مامی جونم
+:😂😂
ویو یونا
من مطمعنم جیمین عاشق ات شده باید یه کاری کنم ات از جیمین متنفر بشه به مامانمو خالم گفتم بیان تو اتاقم کمکم کنن اون دک کنم بره
√:خب یونا میخوای چیکار کنی اون ات میخواد شوهرت ازت بگیره
!:خودتم که می دونی اگه اون با جیمین ازدواج کنه بچه هاتو خودت نابود میشی
یونا:باید چیکار کنم
√:10میلیون دلار بهش پول میدم تا دمشو بزاره رو کلشو بره
یونا:قبول میکنه
√:کل عمرشو کار کنه نمی تونم اون همه پول داشته باشه
من به مینسوک گفتم ادرس اون دختره رو پیدا کنه الان کرده قرار برم به خونش
ویو ات
تو خونه نشسته بودمو جهنم سبز میدیم با چیپس فاک اون قسمتش که پای ادم رو میخوره میاد از چیپس زده شدم دیدم در خونه زده شد گفتم که صاحب خونه که نیس جیمین که رف شرکت لیا که نمیاد اینجا رفتم باز کردم با چیزی که دیدم پرام ریخت
√:سلام
ات:سلام برا چی اومدین
√:دعوتم نمیکنی کنی بیام تو
ات:بیا
میره تو
√:خب ات اومدم مادرانه باهات حرف بزنم خوب گوش کن تو باید از جیمین فاصله بگیری و از شرکت بری
ات:اون وقت چرا
√:چون داری زندگی دختر منو خراب میکنی
ات:ههه😂همچین میگه انگار تا الان زندگی دخترش خیلی خوب بوده
خب اگه قبول نکنم چیکار میکنی
√:(پول میزاره رو میز مبل) خب این کارو توی این کیف 10میلیون دلار هستش خودتم خوب میدونی اگه کل عمرتو کار کنی انقد پول نمی تونی دربیاری
ات:ههه😂 تو اگه به من میلیارد ها دلار پول بدی من باز جیمین ول نمی کنم حالا می تونی از خونه من گمشی بیرون هری
√:هر.زه
ات:خوش گذاشت
میره
ات:زنیکه احمق فک میکنه من عشقمو ول میکنم بخاطر 10 میلیون دلار باید این کارشو به جیمین بگم زنگ بهش
ات:الو سلام عشقم می تونی بری جایی که کسی صدامون نشنوه
جیمین:بگو زندگیم تو حیاطم
ات:جیمین میشه به زنت و خانواده زنت بگی که نیان جلو در خونه ام بهم رشوه بدن منم ابرو دارم اینجا هرچی از دهنش در میاد مامان یونا اومد بهم گفت رف اه خسته شدم
جیمین:یه لحظه مامان یونا الان اومده بود خونه تو
ات:اهوم
جیمین:اها باشه براش دارم زندگیم
ات:ببین عه الو الو جیمین جیمین باتوهم الو قطع کرد بلایی سر مامان یونا نیاره اون عصبی میشه ترسناک میشه فاک
ویو جیمین
وقتی ات گفت اومده بهم رشوه داد خیلی بد عصبی شدم از حیاط اومدم بیرون رفتم تو اتاق مشترک خودمو یونا
جیمین:یونا(باداد)سروران عزیز که در اعمال خاک سپاری یاری دادن
صبح
ویو ات از خواب پاشدم با صدای زنگ در رفتم باز کردم خدمتکار هتل بود صبحونه اورد جیمین بیدار کرده صبحونه خوردیم
ات:جیمین امروز باید بیام شرکت
جیمین:نه عشقم نیازی نیست
ات:واقعا
جیمین:اهوم
اها راستی میخوام رابطمون بگم
ات:ی... یعنی چی
جیمین:خب میخوام بگم که منو تو رابطه داریم باهم به کل خانوادم میگم
ات:جیمین ببین ما رابطه ان چنانی نداریم که بخوای بگی
جیمین:مگه باید رابطمون چجوری باشه بیبی گرل😏
ات:مسخره بازی درنیا جدی میگم بزار یه ماه یه هفته بگذره بعد
جیمین:یه ماه یه هفته چی میگی هفته دیگه قرار ازدواج کنیم
ات:چی میگی مگه دنیا داره به اخر میرسه بعد تو زن داری من نمی تونم با تو ازدواج کنم بچه هاتون چند ماه دیگه به دنیا میاد
جیمین:ببین منو اگه خودت نخوای ازدواج کنیم بزور تورو زن خودم میکنم فهمیدی یانه؟ (کمی با داد)
ات:باشه اما چرا داد میزنی ☹️
جیمین:ببخشید بیب اخه وقتی حرف یونا میاد وسط خیلی عصبی میشم
ات:تکلیف اون بچه ها چی میشه
جیمین:برن بمیرن
ات:من الان جدیم
جیمین:یونا رو طلاق میدم بعد بچه هارو میدم پرورشگاه
ات:یعنی من دارم زندگی دوتا بچه رو خراب میکنم
جیمین:وای ات بگذریم تو اول اخر قرار زن من شی منم شوهر تو میشم
ات:خب صبحونه تموم شد منو بزار خونه خودم میخوام برم
جیمین:ناراحت شدی🤨
ات:نوچ
جیمین:هممم🤨
ات:واقعا نه دارم فکر میکنم چجوری به جنی، و سوجون و سه یون ارا بگم
جیمین: اونا کین
ات: ابجی هام و داداشام
جیمین:اوکی بیبی گرل
میرن بیرون هتل ات رو میزاره خونه جیمین میره شرکت
ویو ات
درسته خیلی جیمین دوست دارمو عاشقشم دوس دارم باهاش ازدواج کنم اما اون خب زن داره بعد اونا کل خانوادشون مافیان امکان داره زندگیم خراب بشه وای خدا اگه قبولم نکنم جیمین بزور منو میکنه زن خودش فاک
ویو جیمین
رسیدم شرکت چندتا پرونده امضا کردم کم بودن رفتم خونه بعدش دوباره قیافه حال بهم زن بقیه رو باید ببینم👍🗿
+:سلام پسر گلم خوبی؟
جیمین:سلام مامان خوبم چه خبر
+:خبری نیست دارن سفره رو اماده میکنن غذا مورد علاقتو اجوما درست کرده
جیمین:هممم😁
اون هر.زه چیکار میکنه
+:تو اتاقش داره با مامانشو خالش حرف میزنه
جیمین:اها باشه من برم تو حیاط حوصلم سر نره فعلا مامی جونم
+:😂😂
ویو یونا
من مطمعنم جیمین عاشق ات شده باید یه کاری کنم ات از جیمین متنفر بشه به مامانمو خالم گفتم بیان تو اتاقم کمکم کنن اون دک کنم بره
√:خب یونا میخوای چیکار کنی اون ات میخواد شوهرت ازت بگیره
!:خودتم که می دونی اگه اون با جیمین ازدواج کنه بچه هاتو خودت نابود میشی
یونا:باید چیکار کنم
√:10میلیون دلار بهش پول میدم تا دمشو بزاره رو کلشو بره
یونا:قبول میکنه
√:کل عمرشو کار کنه نمی تونم اون همه پول داشته باشه
من به مینسوک گفتم ادرس اون دختره رو پیدا کنه الان کرده قرار برم به خونش
ویو ات
تو خونه نشسته بودمو جهنم سبز میدیم با چیپس فاک اون قسمتش که پای ادم رو میخوره میاد از چیپس زده شدم دیدم در خونه زده شد گفتم که صاحب خونه که نیس جیمین که رف شرکت لیا که نمیاد اینجا رفتم باز کردم با چیزی که دیدم پرام ریخت
√:سلام
ات:سلام برا چی اومدین
√:دعوتم نمیکنی کنی بیام تو
ات:بیا
میره تو
√:خب ات اومدم مادرانه باهات حرف بزنم خوب گوش کن تو باید از جیمین فاصله بگیری و از شرکت بری
ات:اون وقت چرا
√:چون داری زندگی دختر منو خراب میکنی
ات:ههه😂همچین میگه انگار تا الان زندگی دخترش خیلی خوب بوده
خب اگه قبول نکنم چیکار میکنی
√:(پول میزاره رو میز مبل) خب این کارو توی این کیف 10میلیون دلار هستش خودتم خوب میدونی اگه کل عمرتو کار کنی انقد پول نمی تونی دربیاری
ات:ههه😂 تو اگه به من میلیارد ها دلار پول بدی من باز جیمین ول نمی کنم حالا می تونی از خونه من گمشی بیرون هری
√:هر.زه
ات:خوش گذاشت
میره
ات:زنیکه احمق فک میکنه من عشقمو ول میکنم بخاطر 10 میلیون دلار باید این کارشو به جیمین بگم زنگ بهش
ات:الو سلام عشقم می تونی بری جایی که کسی صدامون نشنوه
جیمین:بگو زندگیم تو حیاطم
ات:جیمین میشه به زنت و خانواده زنت بگی که نیان جلو در خونه ام بهم رشوه بدن منم ابرو دارم اینجا هرچی از دهنش در میاد مامان یونا اومد بهم گفت رف اه خسته شدم
جیمین:یه لحظه مامان یونا الان اومده بود خونه تو
ات:اهوم
جیمین:اها باشه براش دارم زندگیم
ات:ببین عه الو الو جیمین جیمین باتوهم الو قطع کرد بلایی سر مامان یونا نیاره اون عصبی میشه ترسناک میشه فاک
ویو جیمین
وقتی ات گفت اومده بهم رشوه داد خیلی بد عصبی شدم از حیاط اومدم بیرون رفتم تو اتاق مشترک خودمو یونا
جیمین:یونا(باداد)سروران عزیز که در اعمال خاک سپاری یاری دادن
۱۹.۵k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.