دروغ اجباری پارت 13
دروغ اجباری
پارت 13
انقدر تند بود که جیمین از شدت تعجب ایستاد.
رزی توی 2 دقیقه پنج دور دوید(حیاطشون بزرگ بود خیلی)
#جیمین
وقتی رزی ایستاد حتی نفس نفسم نمیزد.
خدایا این آدمه؟؟؟؟؟
فقط من نبودم که تعجب کره بودم.
همه توی اون 2 دقیقه داشتن نگاش میکردن.
#بیتا
رزی وقتی دویدنش تموم شد رفت سمت صندلی.
آبشو برداشت و آب خورد.
وقتی سرشو اورد پایین دید همه بهش زل زدن.
رزی:چیه؟؟؟نمیخواین 5 دور خودتونو برید؟؟
تا اینو گفت همه رفتن دویدن.
رزی هم همینجوری نشسته بود نگاشون میکرد.
البته فقط به تهیونگ نگاه میکرد.
دویدن جیمین زودتر از بقیه تموم شد.
#جیمین
وقتی دویدنم تموم شد رفتم سمت رزی که روی صندلی نشسته بود.
اومدم باهاش حرف بزنم که دیدم به یجایی زل زده.
نگاهشو دنبال کردم دیدم به تهیونگ زل زده.
حسودیم شد.
چرا به اون زل زده؟
یعنی تمام مدت به اون زل زده بود؟
یعنی شوگا هیونگ درست میگفت؟
اون واقعا دوسش داره؟
تو همین فکرا بودن که رزی یچیزی گفت.
رزی:به چی فکر میکنی؟
الان پارت بعدو هم میزارم
پارت 13
انقدر تند بود که جیمین از شدت تعجب ایستاد.
رزی توی 2 دقیقه پنج دور دوید(حیاطشون بزرگ بود خیلی)
#جیمین
وقتی رزی ایستاد حتی نفس نفسم نمیزد.
خدایا این آدمه؟؟؟؟؟
فقط من نبودم که تعجب کره بودم.
همه توی اون 2 دقیقه داشتن نگاش میکردن.
#بیتا
رزی وقتی دویدنش تموم شد رفت سمت صندلی.
آبشو برداشت و آب خورد.
وقتی سرشو اورد پایین دید همه بهش زل زدن.
رزی:چیه؟؟؟نمیخواین 5 دور خودتونو برید؟؟
تا اینو گفت همه رفتن دویدن.
رزی هم همینجوری نشسته بود نگاشون میکرد.
البته فقط به تهیونگ نگاه میکرد.
دویدن جیمین زودتر از بقیه تموم شد.
#جیمین
وقتی دویدنم تموم شد رفتم سمت رزی که روی صندلی نشسته بود.
اومدم باهاش حرف بزنم که دیدم به یجایی زل زده.
نگاهشو دنبال کردم دیدم به تهیونگ زل زده.
حسودیم شد.
چرا به اون زل زده؟
یعنی تمام مدت به اون زل زده بود؟
یعنی شوگا هیونگ درست میگفت؟
اون واقعا دوسش داره؟
تو همین فکرا بودن که رزی یچیزی گفت.
رزی:به چی فکر میکنی؟
الان پارت بعدو هم میزارم
۱۸.۰k
۲۵ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.