رویای حقیقی
رویای حقیقی
Part13
یکدفعههههه کوک دستش و گذاشت روی رونم
+😳
ـ چیه؟خودت گفتی اجازه میدی
+آها الان یادم اومد ددی خرگوشه
ـ🐰😁
+آنقدر اینجوری نخند
ـ چرا؟😳
+چون خیلییی کیوت میشی و دلم من واست بدجوری میلرزه
ـ🐰😁
+عه
ـ😁🐰
+🙂🍓
ـ باز دوباره که شدی توت فرنگی
+😄
۵ساعت بعد
ـ عشقم
+…
ـ بیدارش و عزیزم
+رسیدیم
ـ اره بیا تا بریم داخلع ویلا
+باشه
دسته هم و گرفتیم و وارد ویلاشدیم
^عجبی اومدین
$عشقم راست میگه
ـ+جاننن😳
¥÷¢&خب ما بهم اعتراف کردیم
ـ+🙄
+سرعت عمل و بنگرین
ـ خب مگه چیه ماهم بهم اعتراف کردیم
+🙂🍓
&اووووووو لیا میچا آت باز دوباره لپاش گل انداخت
¢^اوووووو
+نگیننن دیگه عه
ـ توت فرنگیه من و عزیت نکنین
+عشقم اصلاً بیا بریم بالا
ـ بریم
با کوکی رفتیم داخلع اتاقمون که یادم افتاد به دیشب که گردن کوک و کبود کردم
+کوک گردنت و یبار بده ببینم جاش چجوری مونده
ـ بیا
رفتم نگاه کردم هنوز یذره کمرنگم نشده بود
+😂
ـ نخند عه
+😂
داشتم میخندیدم که کوک لباشو گذاشت روی لبام منم همراهیش کردم داشتیم هم و همینطور میبوسیدیم که
¢عزیزانم در و یادتون رفته ببندید
+-😳😳
&ولی چقدرم با اشتیاق هم و میبوسیدید
$اصلا عالی
^ات جان خیلی خوب همکاری کردن
¥میچا منم بوس میخوام
÷انا منم میخوام
¢&بزارید شب
+شما نمیخواید برید؟
$چرا مگه میخواین چیکار کنین؟
ـ آخه ب ت چ ه(تیکه تیکه)
&فقط جونگ کوک حواست باشه آت هنوز سنش کمه واسه مامان شدن
+منحرفای بدبخت اصلا شاید بخوایم لباس عوض کنیم
¢خب چرا باید کوک اینجا باشه؟
ـ چون عیبی نداره من لختش و دیدم
¥¢^÷&$اوووووو😲
شب
$بچه ها کی میاد۳۶۵روز و ببینیم؟
+…
🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿ارتش کاکاسنگی😂
Part13
یکدفعههههه کوک دستش و گذاشت روی رونم
+😳
ـ چیه؟خودت گفتی اجازه میدی
+آها الان یادم اومد ددی خرگوشه
ـ🐰😁
+آنقدر اینجوری نخند
ـ چرا؟😳
+چون خیلییی کیوت میشی و دلم من واست بدجوری میلرزه
ـ🐰😁
+عه
ـ😁🐰
+🙂🍓
ـ باز دوباره که شدی توت فرنگی
+😄
۵ساعت بعد
ـ عشقم
+…
ـ بیدارش و عزیزم
+رسیدیم
ـ اره بیا تا بریم داخلع ویلا
+باشه
دسته هم و گرفتیم و وارد ویلاشدیم
^عجبی اومدین
$عشقم راست میگه
ـ+جاننن😳
¥÷¢&خب ما بهم اعتراف کردیم
ـ+🙄
+سرعت عمل و بنگرین
ـ خب مگه چیه ماهم بهم اعتراف کردیم
+🙂🍓
&اووووووو لیا میچا آت باز دوباره لپاش گل انداخت
¢^اوووووو
+نگیننن دیگه عه
ـ توت فرنگیه من و عزیت نکنین
+عشقم اصلاً بیا بریم بالا
ـ بریم
با کوکی رفتیم داخلع اتاقمون که یادم افتاد به دیشب که گردن کوک و کبود کردم
+کوک گردنت و یبار بده ببینم جاش چجوری مونده
ـ بیا
رفتم نگاه کردم هنوز یذره کمرنگم نشده بود
+😂
ـ نخند عه
+😂
داشتم میخندیدم که کوک لباشو گذاشت روی لبام منم همراهیش کردم داشتیم هم و همینطور میبوسیدیم که
¢عزیزانم در و یادتون رفته ببندید
+-😳😳
&ولی چقدرم با اشتیاق هم و میبوسیدید
$اصلا عالی
^ات جان خیلی خوب همکاری کردن
¥میچا منم بوس میخوام
÷انا منم میخوام
¢&بزارید شب
+شما نمیخواید برید؟
$چرا مگه میخواین چیکار کنین؟
ـ آخه ب ت چ ه(تیکه تیکه)
&فقط جونگ کوک حواست باشه آت هنوز سنش کمه واسه مامان شدن
+منحرفای بدبخت اصلا شاید بخوایم لباس عوض کنیم
¢خب چرا باید کوک اینجا باشه؟
ـ چون عیبی نداره من لختش و دیدم
¥¢^÷&$اوووووو😲
شب
$بچه ها کی میاد۳۶۵روز و ببینیم؟
+…
🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿ارتش کاکاسنگی😂
- ۵.۲k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط