تا میرود آن نگار ما میرانیم

تا میـــرود آن نـــگار ما میــــرانیم
پیمانه چو پر شود فرو گردانیـم

چون بگذرد این سر که درین آب و گلست
در صبح وصال دولتش خندانیم
دیدگاه ها (۱)

من عاشق چشمان فریبای تو هستمدلباخته ی سیرت زیبای تو هستمدر ب...

خیلی وقتا الڪی آنلاینیمیای پروفایل اینو و اونو چڪ میڪنیچت ها...

"زن‌ها" گاهی اوقات چیزی نمی‌گویندچون به نظرشان لازم نیست که ...

گاهی وقت ها دلتنگی اونقدر عمیق میشه که دیگه با هیچ حرکتی برط...

عشق ( درد بی پایان)

رمان j_k

بررسی شعر «چنگیز» از (علی اکبر یاقی تبار) از قطعه «چنگیز» از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط