در دلم افتاده مهر ات زور می خواهد چکار

در دلم افتاده مهر ات،... زور می خواهد چکار
دل به ناز ات صید کردی، تور می خواهد چکار

عشق،... تنها دست و پایم بسته در زنجیر پس،
حبس و زندان ارتش و مزدور می خواهد چکار

باز کن لب تا برقصم هر چه می خواهی بگو
تار و سرنا، تنبک و سنتور می خواهد چکار

در مرام عاشقان دلدادگی چون جرم نیست
گشت ارشاد و دوتا مامور می خواهد چکار

بی غرض با قصد بوسیدن بیا نزدیک تا،
بوسه بارانت کنم، منظور می خواهد چکار

سور می خواهم دوباره، گفتی از شرم و حیا
شعر با مضمون لب سانسور می خواهد چکار

روشنی بخشی خودت، بر محفل شبهای من،
شمع روشن، شبچراغ و نور می خواهد چکار

مثل آبی رد شدند این واژه ها چون از سرش،
شاعرِ مذکور،... دیگر گور می خواهد چکار؟!...

جواد کریمی

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه_خاص
#عشقولانه #دلنوشته
#عشق_جان
#عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

من تبانی کرده‌ ام با غُصّه‌ ی پنهانِ عشققِصّه‌ی تنهایی‌ام  ش...

من و خورشید نشستیم و توافق کردیم؛صبح را با تپش قلب تو آغاز ک...

می‌رسد روزی سرم بر شانه‌ات مهمان شودبی‌کسی‌های دلم با بودنت ...

امیدوارم اونجایی که با خودت تو این دنیا تنهایِ تنها شدی حالت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط