My dear criminal P15
My_dear_criminal P15
+منظورت چیه؟
-زنگ بزن به هوانگ بگو یه سری آدم بفرسته خودشم بیاد .....بگو اسلحه یدک و خشاب بیاره
+باشه....من میرم دستشویی
___
+الو هوانگ
∆بله خانوم چیزی شده؟
+یه سری خشاب و اسلحه میخوایم بعدشم هرچی آدم داریم بفرست خودتم بیا
∆چشم...خانوم اتفاقی افتاده؟
+چیزی نشده ولی خب آقا کوان رو میشناسی دیگه پیشگویی هاش همیشه درست درمیان
∆چشم خانوم سریع میام
+خب اینم از این....واستا بیرون چه خبره چرا صدایی نمیاد
$تکون بخوری مردی
-عوضی آخ...(افراد جوکیونگ جونگ کوک رو کتک میزدن)
+هیییی... جونگ کوک... ولش کنید
$عه به به نقش اصلی داستانمون اومد بچه ها بکشید کنار ببینمش....کجا بودی منتظرت بودم
+ولش کنید عوضیا
$چرا...نمیخوام
+(با دیدن هوانگ و افرادش از پشت پنجره خیالش راحت شد) تا ۳ میشمرم ولش کردید کردید نکردید خونتون پای خودتونو
+یک
$وایییی ترسیدیم....بچه ها بگیریدش
+دو
∆بچه ها برید تو کارش
(افراد جونگکوک با افراد جوکیونگ درگیر شدن)
+از کشت و کشتار خوشت میاد روانی
$عذاب کشیدن بقیه خیلی لذت بخشه
∆ول میکنی یا نه هرزه(از پشت جوکیونگ چاقو رو زیر گردن جوکیونگ گذاشت)
$باشه ولش کردم بگیر
-روانی....آخ
+حالت خوبه؟؟خوبی؟
-آره...خوبم
+صورتت همه جاش کبوده
$چیه من نکردم که افرادم کردن
+یه چی به این میگما عنتر
-نه ....نکن....اینکارو نکن
+نمیتونم....برو از اینجا کوچه پایینی ماشینمونو پارک کردم این سوییچو بگیر برو تو ماشین بشین من باید به این یه درس حسابی بدم
-باشه...فقط آسیب نبین
+باشه...برو از اینجا
+خب برسیم به توی عنتر
$عه کجا رفتی کوان بمون بابا تازه اولشه
$دستت خشک شد بابا چاقو رو بردار دیگه...
+دیگه داری کلافم میکنی... اسلحه
∆بگیرید خانم
$دیگه از این بچه بازیا خسته شدم
(ا.ت و جوکیونگ با هم درگیر شدن و همدیگه رو زدند)
$آخ
+هه کجا در میری بیا جلو ببینم تازه آروم زدمت
$(آروم از تو جیبش اسلحه رو در آورد)
∆(یه تیر به دست جوکیونگ زد)
$هوییی...آخ..وحشی...از باغ وحش تو رو آوردن؟
+درست حرف بزن عوضی...(رفت و گلوی جوکیونگ رو گرفت)
+میخوام بدبختیایی که سر من آوردی سر تو هم بیاد ...تا جایی که میدونم چیزی برای از دست دادن نداری جز جونت میخوام اونو ازت بگیرم...اون دنیا تقاص این کارتو پس بده و بگو چه عفریته ای بودی
(جوکیونگ که دستاش رو روی دستای ا.ت گذاشته بود تا سعی کنه از دست ا.ت نجات پیدا کنه بعد مدتی بیهوش شد)
∆خانوم ول کنید بیهوش شد
+هنوز من حرصم خالی نشده
∆خانوم آقای کوان منتظرن
+خیله خب دستمو برداشتم...ایی لشش افتاد...بچه ها جمع کنید این جنازه ها رو بعد برگردید خونه هاتون
+بدو بریم الان جونگ کوک تو ماشینه
_
+اینجا چه خبره شده
+هییییی جونگ کوک ....وای کلی خون ازش رفته.....بهش چاقو زدن....جونگکوک....صدامو میشنوی...جونگ کوک...تحمل کن هوانگ زنگ بزن یه آمبولانس بگیر.. سریعع
∆الو اورژانس این جا یه نفر چاقو خورده لطفا سریع بیاین
+منظورت چیه؟
-زنگ بزن به هوانگ بگو یه سری آدم بفرسته خودشم بیاد .....بگو اسلحه یدک و خشاب بیاره
+باشه....من میرم دستشویی
___
+الو هوانگ
∆بله خانوم چیزی شده؟
+یه سری خشاب و اسلحه میخوایم بعدشم هرچی آدم داریم بفرست خودتم بیا
∆چشم...خانوم اتفاقی افتاده؟
+چیزی نشده ولی خب آقا کوان رو میشناسی دیگه پیشگویی هاش همیشه درست درمیان
∆چشم خانوم سریع میام
+خب اینم از این....واستا بیرون چه خبره چرا صدایی نمیاد
$تکون بخوری مردی
-عوضی آخ...(افراد جوکیونگ جونگ کوک رو کتک میزدن)
+هیییی... جونگ کوک... ولش کنید
$عه به به نقش اصلی داستانمون اومد بچه ها بکشید کنار ببینمش....کجا بودی منتظرت بودم
+ولش کنید عوضیا
$چرا...نمیخوام
+(با دیدن هوانگ و افرادش از پشت پنجره خیالش راحت شد) تا ۳ میشمرم ولش کردید کردید نکردید خونتون پای خودتونو
+یک
$وایییی ترسیدیم....بچه ها بگیریدش
+دو
∆بچه ها برید تو کارش
(افراد جونگکوک با افراد جوکیونگ درگیر شدن)
+از کشت و کشتار خوشت میاد روانی
$عذاب کشیدن بقیه خیلی لذت بخشه
∆ول میکنی یا نه هرزه(از پشت جوکیونگ چاقو رو زیر گردن جوکیونگ گذاشت)
$باشه ولش کردم بگیر
-روانی....آخ
+حالت خوبه؟؟خوبی؟
-آره...خوبم
+صورتت همه جاش کبوده
$چیه من نکردم که افرادم کردن
+یه چی به این میگما عنتر
-نه ....نکن....اینکارو نکن
+نمیتونم....برو از اینجا کوچه پایینی ماشینمونو پارک کردم این سوییچو بگیر برو تو ماشین بشین من باید به این یه درس حسابی بدم
-باشه...فقط آسیب نبین
+باشه...برو از اینجا
+خب برسیم به توی عنتر
$عه کجا رفتی کوان بمون بابا تازه اولشه
$دستت خشک شد بابا چاقو رو بردار دیگه...
+دیگه داری کلافم میکنی... اسلحه
∆بگیرید خانم
$دیگه از این بچه بازیا خسته شدم
(ا.ت و جوکیونگ با هم درگیر شدن و همدیگه رو زدند)
$آخ
+هه کجا در میری بیا جلو ببینم تازه آروم زدمت
$(آروم از تو جیبش اسلحه رو در آورد)
∆(یه تیر به دست جوکیونگ زد)
$هوییی...آخ..وحشی...از باغ وحش تو رو آوردن؟
+درست حرف بزن عوضی...(رفت و گلوی جوکیونگ رو گرفت)
+میخوام بدبختیایی که سر من آوردی سر تو هم بیاد ...تا جایی که میدونم چیزی برای از دست دادن نداری جز جونت میخوام اونو ازت بگیرم...اون دنیا تقاص این کارتو پس بده و بگو چه عفریته ای بودی
(جوکیونگ که دستاش رو روی دستای ا.ت گذاشته بود تا سعی کنه از دست ا.ت نجات پیدا کنه بعد مدتی بیهوش شد)
∆خانوم ول کنید بیهوش شد
+هنوز من حرصم خالی نشده
∆خانوم آقای کوان منتظرن
+خیله خب دستمو برداشتم...ایی لشش افتاد...بچه ها جمع کنید این جنازه ها رو بعد برگردید خونه هاتون
+بدو بریم الان جونگ کوک تو ماشینه
_
+اینجا چه خبره شده
+هییییی جونگ کوک ....وای کلی خون ازش رفته.....بهش چاقو زدن....جونگکوک....صدامو میشنوی...جونگ کوک...تحمل کن هوانگ زنگ بزن یه آمبولانس بگیر.. سریعع
∆الو اورژانس این جا یه نفر چاقو خورده لطفا سریع بیاین
۹.۶k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.