درخواستی 💕🌈
#درخواستی 💕🌈
سلام من ات و همسر تهیونگم،
و منو تهیونگ همیشه روی اینکه من بار نرم خیلی دعوا میکنیم آخه تهیونگ میگه اونجا مردای بدی هستن و دوست نداره من برم ......بگذریم حالا بریم سراغ داستان
خب امروز هم بیدار شدم و دیدم تهیونگ کنارم نیست و مثل همیشه رفته سر کارش منم پاشدم و رفتم صبحونه آماده کردم و خوردم بعدش تصمیم گرفتم ورزش کنم چون هر صبح ورزش میکنم و بعدش دوش میگیرم کارای که برای ورزش بود انجام دادم رفتم دوش بگیرم
... .....(نیم ساعت بعد ).............
از حموم اومدم بیرون و موهامو خشک کردم و یه لباس راحتی پوشیدم چونکه هوا گرم بود یه لباس نخی پوشیدم و بعد تصمیم گرفتم به تهیونگ زنگ بزنم
شمارشو گرفتم که سیوش کرده بودم
❤️✨my little tiger )
زنگ خورد که صداش پشت گوشی اومد
_الو سلام بیبی
+سلام تهیونگم خوبی
_اره خوبم توچی ؟؟
+خوبم صبح بیدار شدم نبودی
_اره کارم زیاد بود گفتم که زودتر بیام شرکت اوو راستی امشب دور میام منتظرم نمون ببیبی
+اوک مزاحمت نمیشم فعلا
_بای
خب تهیونگ هم دور میاد دیدم گوشیم زنگ میخوره +ای بابا همین الان داشتیم حرف میزدیم که ...........دیدم میا هست
علامت میا#
+سلام دختر کجایی دیگه نیستی
#سلام ات خوبی چه خبر
+مرسی ممنون کارم داشتی ؟؟؟
#اوو اره میایی با الکس و بچه ها بریم بار
توجه داشته باشید فرزندانم الکس دوست پسر میا هستتتت..........
از اونجایی که تهیونگ نمیومد زود قبول کردم که بهم گفت ساعت ۷اماده بشیم بریم و ساعت هم ۵بود و هنوز وقت داشتم همینجور که فکر میکردم چی بپوشم دیدم یه صدای داره میاد .............
پایان پارت اول ......دو پارتی هست
سلام من ات و همسر تهیونگم،
و منو تهیونگ همیشه روی اینکه من بار نرم خیلی دعوا میکنیم آخه تهیونگ میگه اونجا مردای بدی هستن و دوست نداره من برم ......بگذریم حالا بریم سراغ داستان
خب امروز هم بیدار شدم و دیدم تهیونگ کنارم نیست و مثل همیشه رفته سر کارش منم پاشدم و رفتم صبحونه آماده کردم و خوردم بعدش تصمیم گرفتم ورزش کنم چون هر صبح ورزش میکنم و بعدش دوش میگیرم کارای که برای ورزش بود انجام دادم رفتم دوش بگیرم
... .....(نیم ساعت بعد ).............
از حموم اومدم بیرون و موهامو خشک کردم و یه لباس راحتی پوشیدم چونکه هوا گرم بود یه لباس نخی پوشیدم و بعد تصمیم گرفتم به تهیونگ زنگ بزنم
شمارشو گرفتم که سیوش کرده بودم
❤️✨my little tiger )
زنگ خورد که صداش پشت گوشی اومد
_الو سلام بیبی
+سلام تهیونگم خوبی
_اره خوبم توچی ؟؟
+خوبم صبح بیدار شدم نبودی
_اره کارم زیاد بود گفتم که زودتر بیام شرکت اوو راستی امشب دور میام منتظرم نمون ببیبی
+اوک مزاحمت نمیشم فعلا
_بای
خب تهیونگ هم دور میاد دیدم گوشیم زنگ میخوره +ای بابا همین الان داشتیم حرف میزدیم که ...........دیدم میا هست
علامت میا#
+سلام دختر کجایی دیگه نیستی
#سلام ات خوبی چه خبر
+مرسی ممنون کارم داشتی ؟؟؟
#اوو اره میایی با الکس و بچه ها بریم بار
توجه داشته باشید فرزندانم الکس دوست پسر میا هستتتت..........
از اونجایی که تهیونگ نمیومد زود قبول کردم که بهم گفت ساعت ۷اماده بشیم بریم و ساعت هم ۵بود و هنوز وقت داشتم همینجور که فکر میکردم چی بپوشم دیدم یه صدای داره میاد .............
پایان پارت اول ......دو پارتی هست
۲۷.۸k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.