شکنجه گر

"شکنجه گر"

رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست
به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی
زخم نمیزنی به من که مبتلاترم کنی
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد...

"داریوش اقبالی"

ثمین
دیدگاه ها (۱۴)

👌 👌

و انسان می میرد تنها با یک تیر خلاصو شلیک های بیشتر توفقط جس...

با هم اشناییمو از هم غریبهبا صدای بی صدایی در سکوت از هم جدا...

چقدر اینجا غریبیمآشیان گشودی پریدیمهرچه زخم خوردیم ، بازهمدو...

در حسرتم که با تو دمی گفت و گو کنمشاید به سحر عشق، ترا زیر و...

در حسرتم که با تو دمی گفت و گو کنمشاید به سحر عشق، ترا زیر و...

در حسرتم که با تو دمی گفت و گو کنمشاید به سحر عشق، ترا زیر و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط