فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۱۵
فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۱۵
بعدز اینکه زنگ مدرسه رو زدن من سری رفتن پیش تهیونگ گفتم
من=تهیونگ حالا میایی بریم
تهیوگ=اگه تو مشکلی نداری اول یونا رو برسونیم بعد بریم خرید باشه
من==باشه 🙄
تهیونگ=یونا یونا بیا بریم دیگ
یونا=بریم
یونا=این دختر کجا میاد
تهیونگ=امشب تولدش می خاییم بریم واسه تولدش خرید کنیم
یونا=منم بیام تولدت
من=اره اشکالی نداره
یونا=مرسی( یونا تو زهنش) میدونم چیکار کنم باهات دختر پرو
من=خوب یونا توهم میتونی بیایی باما خرید کنی
یونا واقعا
من=اره🙂
یونا=باشه
تهیونگ=بست دیگ بیایید بریم نگاه چقد صمیمی شدن😅
سوار ماشین شدیم من ادرسه یه مغازه ایی رو دادم گه خیلی لباسای خوشگل داشت
تهیونگ=ببینم این لباسی فروشی که تعریف میکنی لباس پسرونه دار
من=اره بابا
من=وایسا همین جا
تهیونگ=باشه پیاده شید
وقتی رفتیم داخل دیدم لباسای جدید آورده خیلی ناز خوشگل
من=یه لباس خیلی خفن دیدم اومد که برش دارم
تهیونگ=میخای این لباس رو بپوشی
من=اره
تهیونگ=حس نمیکنی خیلی باز
یونا=به توچه تهیونگ
تهیونگ=همین که گفتم اینو نمیپوشی
تهیونگ=بچه ها من لباسم رو خریدم من میرم بیرون شما بیایین این لباس رو نمیخری
من=باشه😭
یونا=ولش کن بابا بردار بپوش
من=ولی تهیونگ میکشتم
یونا=نه بابا غلط کرده بگو من گفتم بخری
من=واقعا باشه هیمن رو میخرم 🙂
یونا=منم اینو برداشتم
من=تو چقدر دختر خوبی هستی این هیچ جاش باز نیست
یونا=اره دیگ😈
من=بریم بشینیم تو ماشین
یونا=بریم
بعدز ۱۰ دقیقه رسیدیم
تهیونگ=امشب میام تولدت
من=حتما بیا 🤣
تهیونگ=باشه
من=بای
تهیونگ =صبر کن به من بوس نمیدی
من=ببخشید یادم رفت
یونا=وای خدا کم مونده دیگ این دختر رو خفه کنم😡
تهیونگ=بای
من=بای🥺
۲۰ تا لایک
۱۵ تا کامنت
بای🤣
بعدز اینکه زنگ مدرسه رو زدن من سری رفتن پیش تهیونگ گفتم
من=تهیونگ حالا میایی بریم
تهیوگ=اگه تو مشکلی نداری اول یونا رو برسونیم بعد بریم خرید باشه
من==باشه 🙄
تهیونگ=یونا یونا بیا بریم دیگ
یونا=بریم
یونا=این دختر کجا میاد
تهیونگ=امشب تولدش می خاییم بریم واسه تولدش خرید کنیم
یونا=منم بیام تولدت
من=اره اشکالی نداره
یونا=مرسی( یونا تو زهنش) میدونم چیکار کنم باهات دختر پرو
من=خوب یونا توهم میتونی بیایی باما خرید کنی
یونا واقعا
من=اره🙂
یونا=باشه
تهیونگ=بست دیگ بیایید بریم نگاه چقد صمیمی شدن😅
سوار ماشین شدیم من ادرسه یه مغازه ایی رو دادم گه خیلی لباسای خوشگل داشت
تهیونگ=ببینم این لباسی فروشی که تعریف میکنی لباس پسرونه دار
من=اره بابا
من=وایسا همین جا
تهیونگ=باشه پیاده شید
وقتی رفتیم داخل دیدم لباسای جدید آورده خیلی ناز خوشگل
من=یه لباس خیلی خفن دیدم اومد که برش دارم
تهیونگ=میخای این لباس رو بپوشی
من=اره
تهیونگ=حس نمیکنی خیلی باز
یونا=به توچه تهیونگ
تهیونگ=همین که گفتم اینو نمیپوشی
تهیونگ=بچه ها من لباسم رو خریدم من میرم بیرون شما بیایین این لباس رو نمیخری
من=باشه😭
یونا=ولش کن بابا بردار بپوش
من=ولی تهیونگ میکشتم
یونا=نه بابا غلط کرده بگو من گفتم بخری
من=واقعا باشه هیمن رو میخرم 🙂
یونا=منم اینو برداشتم
من=تو چقدر دختر خوبی هستی این هیچ جاش باز نیست
یونا=اره دیگ😈
من=بریم بشینیم تو ماشین
یونا=بریم
بعدز ۱۰ دقیقه رسیدیم
تهیونگ=امشب میام تولدت
من=حتما بیا 🤣
تهیونگ=باشه
من=بای
تهیونگ =صبر کن به من بوس نمیدی
من=ببخشید یادم رفت
یونا=وای خدا کم مونده دیگ این دختر رو خفه کنم😡
تهیونگ=بای
من=بای🥺
۲۰ تا لایک
۱۵ تا کامنت
بای🤣
۱۶.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.