مرد اگر بودم

.
مرد اگر بودم،
نبودنت را غروب‌هایِ زمستان
در قهوه‌خانه‌هایِ دوری
سیگار می‌کشیدم
نبودنت
دود می‌شد ...
و می‌نشست رویِ بخارِ شیشه‌هایِ قهوه‌خانه
بعد تکیه می‌دادم به صندلی
چشم‌هایم را می‌بستم
و انگشتانم را
دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه می‌کردم
تا بیشتر
از یادم بروی!
_
نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
زنم
و نبودنت
پیرهنم شده است!
دیدگاه ها (۹)

بی قرارم!!، نه قراری که قرارم بشوی!!!من مسافر شوم و سوتِ قطا...

خســـــتم...خستـــــم از خــــــــــودم...از خـــــودم ڪہ فق...

عشقم بهم سیلی زد و گفت: تو بهم خیانت کردی!!!گفتم: تو هم بکن...

پیرمرد ، پشت پیشخوان داروخانهعینکش را تمیز میکرد،در باز شد،خ...

از همان روز اول قرار گذاشتیم که اگر رابطه‌مان خوب پیش نرفت، ...

صحنه پارت دهم

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط